ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



نثر ادبی- انت حبیبی...


سلام. همینکه قلم به دست گرفتم، نسیمی دوان دوان از کوچه های قلبم گذشت. عطر دلنشین یادت همه وجودم را پر کرد.



 



چند دقیقه پیش داشتم به پروانه هایی فکر می کردم که در بین واژه های شعرهایم می چرخیدند. روی بال هر کدام، خورشیدی طلوع کرده بود. خورشیدهایی که اگر غروب کنند، بخش زیادی از شهر تاریک می شود.

نه! یادم نمی رود خورشید بی غروبی که در چشم هایت می درخشد.



امروز ولی برایت می نویسم روزی پنج نوبت، در مسجد جامع چشم هایت به نماز می ایستم و برای همه عاشقان روی زمین دعا می کنم.



تا یادم نرفته باخبرت کنم که درخت سیب باغچه مان گل داده است.

راستی که چقدر درخت ها خوبند! نه خمیازه نمی کشند که با دیدن شان خوابت بگیرد، نه هر وقت به سراغ شان می روی آن ها را در حال کاری می ببینی. همیشه منتظرند تا از راه که می رسی، برایت مهربانی تعارف کنند.



حالا هم با همه ارادتم، به تو عرض می کنم: انت حبیبی!... روحی!... عیونی!... قلبی!...

همین!


کلمات کلیدی این مطلب :  نثر ، ادبی- ، انت ، حبیبی... ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/7/8 در ساعت : 9:9:4   |  تعداد مشاهده این شعر :  1782


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

سیاوش پورافشار
1390/7/8 در ساعت : 14:16:24
سلام استاد سعیدی راد
نثر قوی و صمیمی بود موفق و در امان حق باشید
اکرم بهرامچی
1390/7/8 در ساعت : 15:32:22
راستی که چقدر درخت ها خوبند! همیشه منتظرند تا از راه که می رسی، برایت مهربانی تعارف کنند.
سلام آقای سعیدی راد/دست مریزاد




سید محمد حسین شرافت مولا
1390/7/9 در ساعت : 6:1:26
با سلام
موفق باشین
یوسف شیردژم «افق»
1390/7/8 در ساعت : 19:7:27

سلام بر حاج رحیم عزیز

متن پر محتوایی است

دست مریزاد

زنده باشید
روح الله بهرامیان
1390/7/9 در ساعت : 6:15:4
سلام دانشمند نامور
مطلب پراز رمز وراز و شیرین بود خواندم و کیف هم کردم دستمریزاد
بازدید امروز : 3,956 | بازدید دیروز : 14,006 | بازدید کل : 121,733,430
logo-samandehi