ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



مرغ شیدا

کمی بالا بزن جانا طنینِ سازِ زیبا را
بزن که شورِ چنگت میکند آواره غمها را

بزن هستم ، بزن مستم ، بزن تا جام نشکستم
برو بالا و بالاتر هوایی کن دلِ ما را

بخوان و تکنوازی کن دلم را باز سازی کن
به ضرباهنگِ ماهورت برقصان مرغِ شیدا را

بکوش امشب ، بجوش امشب ، تو هم با من بنوش امشب
گوارایِ وجودت چون صنم پُر کرده صهبا را

تویی که پای کوبانی یقیناً خوب میدانی
که یارِ باده میسازد جفا محزونِ تنها را

اگر چه مُستمر مستم ولی بی ما و من هستم
اگر جویایِ مستانی رها کن دستِ دنیا را

تو که آیینه یِ اویی .. زبان و چشم و اَبرویی ...
به دستِ ناجوانمردان مَده زلفِ چلیپا را

عروسک نیستی .. اصلی ، به نسلِ حوریان وصلی
بنازم دستِ نقّاشی که زد این نقشِ غوغا را

" تو دیدی هیچ نقشی را که از نقّاش بگریزد"*
رها باش امشب ای دلبر به من بسپار فردا را




مهران ساغری


.
*مولانا
۹۸/۱۱/۲۱
کلمات کلیدی این مطلب :  ساز ، زلف ، آیینه ، عروسک ، نقش ، مهران ساغری ،

موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1398/11/21 در ساعت : 11:6:9   |  تعداد مشاهده این شعر :  113


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

اکرم بهرامچی
1398/12/1 در ساعت : 21:52:15

کمی بالا بزن جانا طنینِ سازِ زیبا را
بزن تا شورِ چنگت میکند آواره غمها را
احسنت
....


ممنون از لطفتون
بازدید امروز : 8,050 | بازدید دیروز : 18,002 | بازدید کل : 121,539,281
logo-samandehi