ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



عشق و عذاب
ازم پرسیدن چرا اینقدر لاغر شدی؟
زیر چشمات کبود شده و گود افتاده؟
صدات چرا اینقدر آروم و لرزه دار شده؟
چرا اینقدر رفتی تو خودت ؟
چرا اینقدر گوشه نشین شدی؟
اعتماد به نفست چقدر پایین اومده!
کجا رفت اون همه انرژی و شور و نشاط و اعتماد به نفس؟
گفتم:
معتاد شدم!
گفتن اعتیاد؟
چی میکشی؟
گفتم رنج...
گفتن چرا؟
گفتم عاشقی...
گفتن عاشقی؟
گفتم آره عاشقی؟
گفتن عاشقی مگه رنج داره؟
گفتم وقتی واسه کسی که شده کل دنیات ،کل زندگیت، انگار غریبه باشی صد در صد رنج میکشی،روزی هزار بار میمیری،نفست به زور بالا میاد،ریتم قلبت بهم میریزه و هی میسوزه و درد میگیره،انگار تو سینت اسید ریختن و اسید داره تو سینه‌ت میجوشه و بدجور میسوزی و سینه‌ت سوراخ سوراخ میشه؛دندونات همش رو هم کشیده میشه،قرص و دارو هم دیگه جواب نمیده،روزی هزار بار میخوای این دنیا رو ترک کنی ولی باز میگی اگه متوجه بشه خیلی اذیت میشه و خودشو نمیبخشه!!!پس مجبوری ایستاده روزی هزار بار بمیری ولی کاری نکنی که اذیت شه....
آره آدم میسوزه و هیشکی نمیتونه به داد آدم برسه جز معشوق که اگه بیاد همون لحظه از جهنم وارد بهشت میشه آدم!!!
آره عشق اینطوریاست!!!
کلمات کلیدی این مطلب :  عشق و عذاب ،

موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1404/1/7 در ساعت : 20:3:25   |  تعداد مشاهده این شعر :  6


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 350 | بازدید دیروز : 16,674 | بازدید کل : 122,783,161
logo-samandehi