91/2/20
با هر نگاه خویش مرا سنگ می زنی
بر زخمهای کهنه دل چنگ می زنی
حکم نهایی است که اینگونه پشت ههم
بنشسته ای و ساز بدآهنگ می زنی؟
کابوس وار حمله به رویای من کنی
پیوسته مکر و حیله و نیرنگ می زنی
فصل بهار، موسم ِ باغ است و عاشقی
ای ساز بد سلیقه! تو از جنگ می زنی؟
خاکستری است پیش تو پیوسته رنگها
پس بی جهت به ساحت گل، انگ می زنی
شرم آور است این که در این بلبشورها
بر صورت نَشُسته ی خود، رنگ می زنی
شرم آور است این که بدون کمی حیا
در جشن گل، به چهره ی خود چنگ می زنی.
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1391/2/21 در ساعت : 16:54:55
| تعداد مشاهده این شعر :
661
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.