ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



وقتی که مرغ هم ز سر سفره پر کشید


وقتی که مرغ هم ز سر سفره پر کشید



مادر ز شرم سفره خالی به سر کشید



دستان پر ز خالی بابا به پشت در



مادر دوباره دست به چشمان تر کشید



چشم پدر به چشم من و دستهای او



گویی ز غصه زهر هلاهل به سر کشید



خواهر برفت گریه کنان سوی دفترش



پرواز را برای مرغک بی بال و پر کشید



مرغی که پر کشیده و رفته به آسمان



روی زمین برای خودش یک پدر کشید



آمد پدر دوباره ز در، مادرم ز درد



آه از درون  سینه چه جانسوزتر کشید



جنس گران و این همه مامور سرکشی



مامور را ببین که سر بی‌ثمر کشید



دلال و رشوه و آتش به جان خلق



کی می‌توان تنفس راحت ز شر کشید



خون آمده به جوش، خدا، تا به کی؟ چرا؟



باید ز دست محتکر بی پدر کشید



مرغ و خروس هم خجل از نرخ بی‌خودی



این قیمت گران نتوان بار خر کشید



91/5/3


کلمات کلیدی این مطلب :  وقتی ، که ، مرغ ، هم ، ز ، سر ، سفره ، پر ، کشید ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/5/3 در ساعت : 11:34:5   |  تعداد مشاهده این شعر :  1026


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 9,389 | بازدید دیروز : 18,002 | بازدید کل : 121,540,620
logo-samandehi