ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  
آخرین اخبار
۞ :: پیکر علیرضا راهب روز شنبه (هفتم تیرماه) تشییع می‌شود
۞ :: مومنی، حوزه هنری را «مومنانه» اداره کرد
۞ :: قزوه: تغییر مدیریت در حوزه هنری، آرام، حساب‌شده و عاقلانه بود
۞ :: مجموعه سروده‌های سیده بلقیس حسینی،‌ شاعر فارسی‌زبان هندوستانی، در مجموعه‌ای با عنوان «در انتظار جمعه آخر» منتشر شد.
۞ :: اختصاصی : شب استاد حمید سبزواری با عنوان پدر شعر انقلاب
۞ :: اختصاصی : کیش برای پنجمین بار شعرباران می‌شود
۞ :: سیروس مشفقی (شاعر) درگذشت
۞ :: اختصاصی : ویژه برنامه " مناجات در ادب فارسی"
۞ :: اختصاصی : گزارشی از برگزاری شب شعر بزرگ قدس در گروه بین المللی هندیران در واتساپ
۞ :: نشست ادبی «از آزادسازی خرمشهر تا آزادسازی قدس»
۞ :: شاعران و نویسندگان برای «فلسطین آزاد» قلم می‌زنند
۞ :: اختصاصی : محمدعلی عجمی، شاعر تاجیک درگذشت.
۞ :: نخستین دوره مجازی کارگاه تخصصی شعر هیأت برگزار می‌شود
۞ :: سروده‌ای از رضا اسماعیلی؛ تو ارتفاع شهادت، «مُطهری» بودی
۞ :: اختصاصی : هفتادو هشتمین جلسه انجمن ادبی بیدل دهلوی در تاریخ 29 فروردین 1399 به نام "شب سعدی"
۞ :: «دکتر حسن انوشه» سرپرست گروه نویسندگان دانشنامه ادب فارسی درگذشت
۞ :: شاعران، چهلم یاور همدانی را مجازی برگزار کردند
۞ :: اختصاصی : برنامه شب زنده یاد استاد دکتر سید حسن حسینی شاعر و منتقد ادبیات انقلاب اسلامی در گروه بین المللی هندیران
۞ :: اختصاصی : حاج محمود اکبرزاده شاعر و مداح مشهدی درگذشت
۞ :: تمدید مهلت ارسال آثار به کنگره شعر نرجسیه تا ۲۲ فروردین‌ماه



بشنو از نی

🌺🌿 آرش شفاعی.

خواستم تا به شـرح عرضه دهم خواست‌های تنم، دهانم را
بـــا زبـــــان بــــدن بــــه زیبــــایــی بنـــــد می‌آوری زبانم را

قهوه‌ام غم کشید تا دیدم حالت چشم تو عوض شده است
چای ساده شراب صافی شد ، چون تو پـرکردی استکانم را

رفتی و مـن نشسته در قفسم ، جـــزو تاریکی اتاق شدم
کاش بــا دانه‌های بـوسـۀ خـــود پــر کنــی گاه چینه دانم را

از عزیزان یکــی دلم را بـرد ، آن که ســرگــرم پرتقالش بود
حاضرم تــا بــه چـــاه بـــرگــردم ، بــاخبـــر کـن برادرانم را

تیشۀ خسته را زمین انداخت ، دیـدم از دور شانه‌اش لرزید
تـا بــه فـــرهــــاد کـوه‌کـن گفتنـد پیشگفتــــار داستانم را

مانده از سال‌های دورادور ، حســـرت یک گنـاه در دل من
مطمئناً سفیــــد خــواهــم داد ، بــــرگـــۀ روز امتحانم را

سرنوشتم چنین رقم زده شدکه به گیسوی توگره بخورم
من خودم قاتل خــودم نشدم ، آسمـان بافت ریسمانم را

من که راضی به قسمتم هستم ، مادرم با تو حرفها دارد
دست بردار از سرش دیگر ، می‌کشی عـاقـبت جوانم را

من که از ترس باختن همه عمر ، مچ نینداختم ببین حالا
روی میز قمار می‌چینم ، آن چـه را مانده است، جانم را.


تاریخ ارسال :   1397/8/30 در ساعت : 22:54:0       تعداد مشاهده : 357



کسانی که این مقاله را می پسندند :



ارسال نظر :

بازدید امروز : 4,638 | بازدید دیروز : 18,002 | بازدید کل : 121,535,869
logo-samandehi