شعر عاشقانه در ادب پارسی
مقام معظم رهبری
شعر فارسی از اوّلی که یک تبرّزی پیدا کرده تقریباً تا امروز، غالباً شعر عفیف بوده، شعر محجوب بوده؛ این را از روی بررسی عرض می کنم؛ نه این که حالا هرزه گویی و پرده دری در شعر وجود نداشته؛ چرا، در گذشته هم بوده، البتّه کم؛ در دوران های اخیر هم بوده - مثلاً حالا از قبیل فرض کنید بعضی از اشعار ایرج یا خاکشیر و امثال این ها که شعرهای صریح و بی پرده و زشتی است - لکن این ها کم است؛ در شعر فارسی از اوّل، حتّی مثلاً فرض کنید در دوران شعر خراسانی که در مقدّمهی قصائد و مطلع قصائد، مبالغی تعشّق و به قول خودشان شعرهای تشبیب - شعرهای مثلاً فرض کنید عاشقانه و امثال این ها- داشتند، آن حالت محجوبیّت و عفّت در این ها محفوظ بود. من برای این که درست روشن بشود مقصودم چیست، مقایسه می کنم با شعر عربیِ همان دوران؛ البتّه شعر عربی، امروز آنجور نیست؛ خوشبختانه شعر عربیِ امروز، شعر بسیار متعهّد و خوبی است؛ الان هم چهار نفر از شعرای عرب لبنانی اینجا تشریف دارند که برای من شعرهایشان را - چند بیتی - قبل از نماز خواندند، واقعاً خوب بود، واقعاً برجسته بود؛ لکن در گذشته اینجور نبود. مثلاً فرض بفرمایید یک شاعری به خودش جرئت میداد با یک زن شناختهشدهی در جامعه، با [بیان] اسم در شعر عشق بازی کند، تعشّق کند؛ این کار، کار رایجی بود؛ این را شما در شعر فارسی نمیبینید، چنین چیزی وجود ندارد. در شعر فارسی، نسبت به معشوق اظهار علاقه و ارادت و محبّت و امثال این ها می شود امّا او یک معشوق ناشناخته است، یک معشوقِ غالباً خیالی یا کلّی است؛ شخص معیّنی نیست. در قصائد عربی دوران اوّل نه، یک شخص معیّنی [منظور شاعر بوده]؛ مثلاً فرض کنید که:
و لو انّ لیلی الاخیلیّة سلّمت
علیّ و دونی جندل و صفائح
«لیلی اَخیَلیّه» یک آدم مشخّصی بوده، یک خانم محترم معتبری در جامعه بوده؛ این شاعر معروف، به این زن تعشّق می کند یعنی هیچ اشکالی هم نداشته. یا فرض بفرمایید یک شاعر معروف دیگری - معاصر فرزدق و جریر و مانند این ها- به نام کُثَیّر؛ این شاعر، عاشق یک شاعرهای است که آن شاعره اسمش عزّه است؛ این کثیّر از بس در شعر خود تعشّق نسبت به آن شاعره کرده، معروف شده به کثیّر عزّه؛ یعنی شما الان بخواهید شرح حال کثیّر را پیدا کنید، باید بگردید دنبال «کثیّر عزّه»؛ این کار معمول بوده، این کار رایج بوده؛ [امّا] در شعر فارسی شما این را اصلاً مشاهده نمی کنید؛ بله، در قصائدِ آن وقت یا بعد در غزلیّات، یا تشبیب هست - به قول خودشان تشبیب و نسیب - یا اصلاً تغزّل و تعشّق هست امّا مطلقاً یک شخص خاصّی را با اسمْ هدف قرار نمی دهند که نسبت به او اظهار عاشقی [کنند]. البتّه در این آخر، شاملو از آیدا اسم میآورد، امّا او زنش است، او عیال خودش است، او یک آدم بیگانهای نیست؛ نسبت به او در شعرهای خودش اظهار تعشّق می کند. بنابراین شعر فارسی یک شعر عفیف است. خب، عرض کردم مواردی پیدا شده که پرده دریهایی کردهاند، حرف های زشتی -که انسان شرم می کند از این که این ها را بر زبان بیاورد یا حتّی گاهی به یاد بیاورد - گفتهاند امّا این خیلی کم است. ما شعر فارسی را در طول تاریخ، عفیف سراغ داریم؛ این را نگه دارید؛ بایستی در محیط شعریِ ما این عفّت شعری محفوظ بماند. این یک نکتهی مهمّی است.
تاریخ ارسال :
1397/12/21 در ساعت : 23:16:9
تعداد مشاهده :
359