ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  
آخرین اخبار
۞ :: خورشید در اوج فلک یک روز؛ آزادی‌ات را می کشد فریاد
۞ :: رهبر انقلاب نقد اجتماعی و سیاسی در شعر طنز را به رسمیت می‌شناسند
۞ :: برگزاری بیست و دومین همایش ادبی سوختگان وصل با موضوع شهدای خدمت
۞ :: انعکاس دردهای بیماران ای‌بی در "شعر پروانگی"
۞ :: شعرهای علیرضا قزوه در "باغ دوبیتی"
۞ :: اعضای هیات علمی نوزدهمین جشنواره بین‌المللی شعر فجر
۞ :: فکری به حال فرزندخواندگی جشنواره شعر فجر کنید
۞ :: پیکر علیرضا راهب روز شنبه (هفتم تیرماه) تشییع می‌شود
۞ :: مومنی، حوزه هنری را «مومنانه» اداره کرد
۞ :: قزوه: تغییر مدیریت در حوزه هنری، آرام، حساب‌شده و عاقلانه بود
۞ :: مجموعه سروده‌های سیده بلقیس حسینی،‌ شاعر فارسی‌زبان هندوستانی، در مجموعه‌ای با عنوان «در انتظار جمعه آخر» منتشر شد.
۞ :: اختصاصی : شب استاد حمید سبزواری با عنوان پدر شعر انقلاب
۞ :: اختصاصی : کیش برای پنجمین بار شعرباران می‌شود
۞ :: سیروس مشفقی (شاعر) درگذشت
۞ :: اختصاصی : ویژه برنامه " مناجات در ادب فارسی"
۞ :: اختصاصی : گزارشی از برگزاری شب شعر بزرگ قدس در گروه بین المللی هندیران در واتساپ
۞ :: نشست ادبی «از آزادسازی خرمشهر تا آزادسازی قدس»
۞ :: شاعران و نویسندگان برای «فلسطین آزاد» قلم می‌زنند
۞ :: اختصاصی : محمدعلی عجمی، شاعر تاجیک درگذشت.
۞ :: نخستین دوره مجازی کارگاه تخصصی شعر هیأت برگزار می‌شود



خاطرات


302
صد سال به این سال ها
غزل تاجبخش

خانه پدربزرگم تالاری آئینه کاری داشت که در نوروز مردم در آن جمع می‌شدند و از او سکه‌های اشرفی عیدی می‌گرفتند. در بروجرد اهمیت زیادی به سنت‌های نوروز داده می‌شد؛ یادم می‌آید رسمی بود به نام «ناقالی» که در آن، گروهی راه می‌افتادند و از در این خانه به آن خانه می‌رفتند و مثل آئین حاجی فیروز، نوروز را به مردم مبارک باد می‌گفتند و مردم هم در مقابل به آنها کشمش و آجیل و ... را عیدی می‌دادند.
برخلاف امروز که تا عید می‌شود، مردم شهر و دیار خود را ترک می‌کنند و به مسافرت می‌روند، آن زمان آئین‌های نوروز مثل چهارشنبه سوری، قاشق زنی، فالگوش ایستادن و دید و بازدیدهای نوروزی پراهمیت بود و اعتماد به نفس، دعای خیر کردن به حق همدیگر، برای مردمان آن زمن بسیار مطرح بود.
پدربزرگ من، حاج محمد کاظم خان تاجبخش، اهمیت زیادی به عیدی دادن می‌داد. یادم می‌آید که میوه‌های نوبرانه و تازه را می‌خرید و به همراه سکه و به خصوص اشرفی زمان قاجار، به دیگران عیدی می‌داد. در خانه پدربزرگ من در بروجرد تالار بزرگی بود که سقفش آینه کاری بود و کسانی که به دیدن پدربزرگم می‌آمدند، در آن جمع می‌شدند و پدربزرگ به آنها، سکه هدیه می‌داد.



.نقل خاطرات ، تنها با ارجاع به سایت شاعران پارسی زبان و ذکر منبع مجاز می باشد
تاریخ ارسال :   1398/1/4 در ساعت : 18:35:3       تعداد مشاهده : 400



کسانی که این مقاله را می پسندند :



ارسال نظر :

بازدید امروز : 3,788 | بازدید دیروز : 5,303 | بازدید کل : 122,917,318
logo-samandehi