ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  
آخرین اخبار
۞ :: اعضای هیات علمی نوزدهمین جشنواره بین‌المللی شعر فجر
۞ :: فکری به حال فرزندخواندگی جشنواره شعر فجر کنید
۞ :: پیکر علیرضا راهب روز شنبه (هفتم تیرماه) تشییع می‌شود
۞ :: مومنی، حوزه هنری را «مومنانه» اداره کرد
۞ :: قزوه: تغییر مدیریت در حوزه هنری، آرام، حساب‌شده و عاقلانه بود
۞ :: مجموعه سروده‌های سیده بلقیس حسینی،‌ شاعر فارسی‌زبان هندوستانی، در مجموعه‌ای با عنوان «در انتظار جمعه آخر» منتشر شد.
۞ :: اختصاصی : شب استاد حمید سبزواری با عنوان پدر شعر انقلاب
۞ :: اختصاصی : کیش برای پنجمین بار شعرباران می‌شود
۞ :: سیروس مشفقی (شاعر) درگذشت
۞ :: اختصاصی : ویژه برنامه " مناجات در ادب فارسی"
۞ :: اختصاصی : گزارشی از برگزاری شب شعر بزرگ قدس در گروه بین المللی هندیران در واتساپ
۞ :: نشست ادبی «از آزادسازی خرمشهر تا آزادسازی قدس»
۞ :: شاعران و نویسندگان برای «فلسطین آزاد» قلم می‌زنند
۞ :: اختصاصی : محمدعلی عجمی، شاعر تاجیک درگذشت.
۞ :: نخستین دوره مجازی کارگاه تخصصی شعر هیأت برگزار می‌شود
۞ :: سروده‌ای از رضا اسماعیلی؛ تو ارتفاع شهادت، «مُطهری» بودی
۞ :: اختصاصی : هفتادو هشتمین جلسه انجمن ادبی بیدل دهلوی در تاریخ 29 فروردین 1399 به نام "شب سعدی"
۞ :: «دکتر حسن انوشه» سرپرست گروه نویسندگان دانشنامه ادب فارسی درگذشت
۞ :: شاعران، چهلم یاور همدانی را مجازی برگزار کردند
۞ :: اختصاصی : برنامه شب زنده یاد استاد دکتر سید حسن حسینی شاعر و منتقد ادبیات انقلاب اسلامی در گروه بین المللی هندیران



امروز با بیدل




توفان قیامت

باز دل مست نوایی‌ست که من می‌دانم
این نوا نیز ز جایی‌ست‌که من می‌دانم

محمل و قافله و ناقه درین وحشتگاه
گردی از بانگ درایی‌ست‌که من می‌دانم

خونم آخر به‌ کف پای‌ کسی خواهد ریخت
این همان رنگ حنایی‌ست‌که من می‌دانم

چشم واکردم و توفان قیامت دیدم
زندگی روز جزایی‌ ست ‌که من می‌دانم

آب‌گردیدن و موجی ز تمنا نزدن
پاس ناموس حیایی‌ست که من می‌دانم

نیست راهی که به ‌کاهل‌قدمی‌ طی نشود
پای خوابیده ، عصایی‌ست که من می‌دانم

در مقامی که به جایی نرسد کوشش ها
ناله ، اقبال رسایی‌ست که من می‌دانم

ساز تحقیق ندارد چه نگاه و چه نفس
سر این ‌رشته به جایی‌ست که من می‌دانم

طلبت یأس تپیدن هوس عشق وفاست
کار دل نام بلایی‌ست که من می‌دانم

ای غنا شیفته ! با ‌این دل راحت محتاج
فخر مفروش ، گدایی‌ست که من می‌دانم

عشق زد شمع‌ ، که ای سوختگان ! خوش باشید
شعله هم آب بقایی‌ست که من می‌دانم

حیرتم سوخت ‌که از دفتر عنقایی او
جهل هم نسخه‌ نمایی‌ست‌ که من می‌دانم

بود عمری به برم دلبر نگشوده نقاب
بیدل این نیز ادایی‌ست که من می‌دانم



تاریخ ارسال :   1391/7/3 در ساعت : 11:19:16       تعداد مشاهده : 2303



کسانی که این مقاله را می پسندند :



ارسال نظر :

هم اکنون 14 سال (شمسی) و 1 ماه و 13 روز و 9 ساعت و 56 دقیقه و 27 ثانیه است همراه شماییم 445514187.358 و زمان همچنان در گذر است ...
بازدید امروز : 14,501 | بازدید دیروز : 28,556 | بازدید کل : 121,701,761
logo-samandehi