امروز با بیدل
صبح شو،اي شب! كه خورشيد من اكنون مي رسد
عيد مردم گو برو ،عيد من اكنون مي رسد
بعد از اينم بي دماغ يأس نتوان زيستن
دستگاه عيش جاويد من اكنون مي رسد
مي روم در سايه اش بنشينم و ساغر كشم
نونهال باغ امّيد من اكنون مي رسد
آرزو خواهد كلاه ناز بر گردون فكند
جام مي در دست ،جمشيد من اكنون مي رسد
رفع خواهد گشت بيدل شبهه ي وهم دويي
صاحب اسرار توحيد من اكنون مي رسد
تاریخ ارسال :
1391/8/5 در ساعت : 0:45:44
تعداد مشاهده :
2198
کسانی که این مقاله را می پسندند :
ارسال نظر :