چون شبنم ...
تا دربن گلزار چون شبنم گذر داریم ما
بادهای در جام عیش از چشم تر داریم ما
سهل نبود در محیط دهر پاس اعتبار
آبرویی چون گهر همراه سر داریم ما
چون صدا هر چند در دامقفس وا ماندهایم
از شکست خاطر خود بال و پر داریم ما
کی به سیلگفتگو بنیاد ما گیرد خلل
کوه تمکین خانهای از گوش کر داریم ما
کس به تیغ سرکشی با ما نمیگردد طرف
اززمینگیری چو نقش پا سپر داریم ما
شعلهٔ ما فال خاکستر زد و آسوده شد
ای هوس بگذر ، سری در زیر پر داریم ما
رنگ ما از خاکساری بر نمیدارد شکست
چون علم ،گردی ز میدان ظفر داریم ما
از دل گرمی توان درکاینات آتش زدن
ساز چندین گلخنیم و یک شرر داریم ما
ناله را ای دل ! به باد غم مده این رشتهایست
کز پی شیرازهٔ لخت جگر داریم ما
فتنهها از دستگاه زندگی گل کردنیست
از نفس ، صبح قیامت در نظر داریم ما
میرسیم آخر همان تا نقش پای خود چو شمع
گر سراغ رنگ های رفته برداریم ما
بیدل اندر جلوهگاه چین ابروی کسی
کشتی نظاره در موج خطر داریم ما
تاریخ ارسال :
1391/8/25 در ساعت : 9:50:4
تعداد مشاهده :
2270