ببين كه بغض غزل را شكسته ام ديگر
بدون عشق تو از عشق خسته ام ديگر
به لحظه هاي تباهي رسيده ام اينجا
سپيدم و به سياهي رسيده ام اينجا
ببين كه مثنوي سرنوشت خواهم گفت
براي بانوي ارديبهشت خواهم گفت
بهار آمده اما چقدر تاريك است
فضاي آينه اينجا چقدر تاريك است
اتاق ساكت و مسلول من زمستاني ست
و بيت بيت غزل هم پر از پريشاني ست
كتاب و ساز و ... نه من با خود خودم قهرم
كه اهل چشم تو هستم، غريبه ي شهرم
وطن تويي و من اينجا غريب خواهم ماند
من از ديار خودم بي نصيب خواهم ماند
نمي شود كه هواي تو را نفس بكشم
كنار من كه نباشي چرا نفس بكشم؟!
كنار پنجره هستم دوباره باران است ...
چقدر ... روح من و تو چقدر ويران است
چه عطر تازه و سردي ... خيال آمدن تو
تو مي شوي وطن من ... و مي شوم وطن تو
و زنگ خورد موبايلم الو وحيد سلام
دوباره هر ضربانم تو را شنيد سلام
شبم بدون تو مريم چقدر بي ماه است
چقدر فاصله بي رحم و عمر كوتاه است
مرا بخوان به تماشاي شهر چشمانت
كه شهد پاك بهشت است زهر چشمانت!
بگير دست مرا در تب خيابان ها
كه با تو معني آزادي اند زندان ها!!
فداي زنگ زدن هاي بامدادي تو!
تمام روح و تن من فداي شادي تو
لبت انارتر از هر شكوفه ي هوس است
جهان براي من اينجا بدون تو قفس است
نفس كه مي كشي انگار جبرئيل مني
دليل ناب غزل هاي بي بديل مني!
بيا به سوي كليساي روح ويرانم
به چشم هاي هميشه اسير بارانم-
كه ابرهاي شمالي شده ست چشمانم
بيا ببين كه چه حالي شده ست چشمانم
به شهد ناب لبانت بخوان مرا مريم
به لحظه ي هيجانت بخوان مرا مريم
بخوان مرا كه كتابي نخوانده و تنهام
سر دوراهي ترديد مانده و تنهام
چقدر حس قشنگي ست هر نفس با تو
مقدس است سرانجام هر هوس با تو!
كه روح پاك اهورايي است چشمانت
شكست شيشه ي تنهايي است چشمانت
"فروغ" باش و شبم را ورق بزن بانو
كتاب تاب و تبم را ورق بزن بانو!
تو را به حرمت اشعار "گارسيا لوركا"
به قبر گمشده ... گيتار "گارسيا لوركا"
به قصه هاي "همينگوي" به شعرهاي "پلات"
كه خنده هاي تو قند اند و اخم هات نبات!
به اضطراب "فرويد" و به خلسه ي "بودا"
كه من خراب تو هستم تو مريم عذرا
تو را به مستي "آخماتوآ" قسم مريم
شريك غصه ي من باش ... بي كسم مريم ...
█ █
بگو كه يك غزل پاره پاره بنويسند
از اينكه باز نداريم چاره بنويسند
بگو به مردم سرگرم كاغذ و امضا
شناسنامه ي ما را دوباره بنويسند ...!!
█ █
قلم چقدر حقير است پيش عشق تو!
دلم چقدر اسير است پيش عشق تو!
نوشتن از تو برايم اگرچه دشوار است
ببين ... هنوز اميدم به روز ديدار است ...