بگذار بگذرم كه شب رفتن من است
فرداي من همين افق روشن من است
اي همسفر! تو در تب ماندن بمان، ولي
من ميروم كه هستي من رفتن من است
مفهوم التهاب مرا، ماهتاب من!
از آتشي بپرس كه در خرمن من است
غم نيست، ناله نيست، عطش نيست، آه نيست
پژواك غربتيست كه در شيون من است
آهستهتر بيا و كمي سادهتر بايست
اينجا كه پاگذاشتهاي مدفن من است
سودي نداشت آن همه پيكار بيامان
با دشمني كه دوستترين دشمن من است
شايد شبي حضور مرا مختصركند
آن بيكرانهاي كه تمام منِ من است
کلمات کلیدی این مطلب :
وداع ،
عشق ،
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1391/7/24 در ساعت : 18:24:10
| تعداد مشاهده این شعر :
1221
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.