ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



"می نشینم تا مه بیاید و پنهانم کند"
می‌نشینم

روحم را به باغ می‌دهم

و چشمم را به باد.

ـ پنجره‌ای به سوی تو باز می‌کنم‌ ـ

می‌نشینم

و جان درختان را در شاخه‌های رقصانشان حس می‌کنم

در پای‌بندی ریشه‌دارشان به خاک

و در هواخواهی جوان‌ترین شاخه‌هاشان از آسمان

می‌نشینم

و نمی‌ترسم که دست‌های تو، باد

که چشم‌های تو، باد

که قلب تو

باد می‌وزاند به بادبادک برگ‌های سبز با نخ‌های کوتاه

ـ به جانم ـ

می‌نشینم

و نمی‌بینم که ابرهای باران‌دار از کدام سوی کدام قله ظاهر می‌شوند

در اتاقی که چهاردیوارش چهارقاب عکس تو شده‌ست

"می‌نشینم تا مه بیاید و پنهانم کند"
کلمات کلیدی این مطلب :  "می ، نشینم ، تا ، مه ، بیاید ، و ، پنهانم ، کند" ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/3/14 در ساعت : 19:6:24   |  تعداد مشاهده این شعر :  1418


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

سید مهدی نژاد هاشمی
1390/3/15 در ساعت : 1:12:30
ممنون خانم یوسفی در شعرتان درون مایه های زیبایی به چشم می خورد ممنون
احسان اکابری
1390/3/14 در ساعت : 19:22:16
سلام سرکار خانم فریبا یوسفی

امیدوارم حالتون خوب باشه
خواندم و استفاده بردم
مصطفی پورکریمی
1390/3/15 در ساعت : 0:24:16
سلام سرکار خانم یوسفی
زیبا بود و پر بار

و نمی‌ترسم که دست‌های تو، باد

که چشم‌های تو، باد

که قلب تو

باد می‌وزاند به بادبادک برگ‌های سبز با نخ‌های کوتاه

جسارتن فکر می کنم برای توجیه ترس اگر بفرمایید " با بندهای نازک " بهتر باشد کوتاه ممکن است خطر بریدن نداشته باشد ولی نازک دارد . ممنون


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

سلام.
حسین منزوی بیتی دارد که در آن می گوید: نسیم و نخ بده از خاک تا رها بشود/ به یک اشاره ی تو روح بادبادکی ام...
حمید حمزه نژاد
1390/7/6 در ساعت : 15:58:33
سلام
با یک مثنوی به روزم ومنتظر نگاهتان
بازدید امروز : 6,986 | بازدید دیروز : 16,528 | بازدید کل : 122,979,907
logo-samandehi