ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



این جا تمام پنجره ها خیس و بسته اند
این جا تمام پنجره ها خیس و بسته اند
 
این جا تمام پنجره ها خیس و بسته اند
این جا تمام آینه ها را شکسته اند
 
این جا کبوتری که کشد بال زنده نیست
این جا قناری را، پرِ پرواز بسته اند
 
این جا سپیده خسته شد و بامداد مرد
«غَزنی» دچار ماتم و«اُم البلاد» مرد
 
از کاروان عاطفه این جا نشانه نیست
این جا برای زیستن، اصلن بهانه نیست
 
این جا نفس کشیدن مان سخت و سنگین است
شهری که سینه ها همه لبریز از کین است
 
شهری که مرگ هر قدمش را گرفته است
آهنگ های «زیر» و«بمش» را گرفته است
 
شهری که کوچه کوچه اش از غم لبالب است
شهری که چشم ها همه از نم لبالب است
 
شهری به عمقِ آب«لجن» گریه می کند
دستی به دامن و به یخن، گریه می کند
 
شهری که هیچ پرسش ها را جواب نیست
شهری که عدل نیست، حساب و کتاب نیست
 
شهری که از تب و هیجان داد می زند
از دست «میدیای» جهان داد می زند
 
شهر که در به در شد از این روز های تلخ
هی، کوچه های «کابل»... هی، جاده های «بلخ»...
 
شهری که هیج خنده ندیده ست مادرم
شهری همیشه غصه خریده ست مادرم
 
شهری که در بساط خودش یک غریبه است
شهری در امتداد خودش یک غریبه است
 
شهری گم است صدای خودش، در صدایی مرگ
شهری که منحل است همه در لا به لای مرگ
 
شهری که شیشه ها همه این جا شکسته اند
شهری تمام آینه ها «زنگ» بسته اند

کلمات کلیدی این مطلب :  این ، جا ، تمام ، پنجره ، ها ، خیس ، و ، بسته ، اند ،

موضوعات :  اجتماعی ،

   تاریخ ارسال  :   1391/10/30 در ساعت : 11:52:31   |  تعداد مشاهده این شعر :  866


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

سید نقی عباس «کیفی»
1391/11/1 در ساعت : 16:51:40
دوست من، سلام!
پس از مدتی شعری از شما خواندم.. دستمریزاد برادر!
شاعر زی...
علی‌رضا پیش‌بین
1391/10/30 در ساعت : 17:39:47
سلام .

در بيت ماقبل آخر « صدايي »بايد «صداي » باشد و در بيت اخر نيز پيشنهاد مي كنم « شهري كه شيشه هاي دلش راشكسته اند » باشد ، زيباتر است . ( جسارت كردم)
>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>
ممنون از رهنمای زیبای شما جناب پیش بین.
بازدید امروز : 5,362 | بازدید دیروز : 24,729 | بازدید کل : 121,561,322
logo-samandehi