ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



حال ما مانده ایم وآهن ودود
یادشب های خون وخمپاره
جاده وچند ساک آواره
چند تا کوله پشتی خاکی 
چند پوتین پاره و شاکی 
یادگردان وعشق بازی ها 
یادسربندهای یازهرا
بچه ها صف کشیده بودندو...
از زمین  دل بریده بودندو...
شیرمردان جبهه ها بودند
مثل عباس کربلا بودند
رودها در رکابشان کوچک 
ابرها آسمانشان کوچک
لذتی داشت فصل کوچیدن 
بی سر ودست وپای رقصیدن 
رقص با  پاره های خمپاره 
یادشش  ماهه ی گلو پاره
فصل فصل وداع آخر بود 
فصل گل های سرخ پرپربود
 روی بال فرشته ها رفتند 
سوی مهمانی خدا رفتند
..................

حال ما مانده ایم وآهن ودود
غصه ی قصه های تار وکبود 
قصه شهر کوچه های سیاه 
آدمکهای پانتومم گناه 
رونق چلچراغ  بی معنا 
حرمت هر چه باغ بی معنا 
پس کجا رفت رنگ باورمان؟
عهد و پیمان سرخ آخرمان؟
دردهایی که دردتر بودند 
مردهایی که مردتر بودند 
فار غ از هر چه عاقبت شده ایم 
ما مدیران مصلحت شده ایم 

رودها تا ابد پریشانند 
ابرها تا همیشه گریانند


موضوعات :  ادب و مقاومت ،

   تاریخ ارسال  :   1391/12/24 در ساعت : 14:6:14   |  تعداد مشاهده این شعر :  1070


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

صادق ایزدی گنابادی
1391/12/27 در ساعت : 20:45:45
سلام بر شاعر محترم
جدا از شاعر محترم مي خواهم كه اگر مي خواهد ادبيات پايداري را دنبال كند نمونه هاي موفق اين ادبيات را مطالعه كند محمد حسين جعفريان جناب قزوه (در قطار انديمشك ) نمونه هاي شاعران موفقي هستند كه مي توانند الگو هاي خوبي براي دنبال كردن اين نوع شعر باشد
از ابتداي اين شعر مشخص مي شود كه شاعر تجريباتش از جنگ صحنه ها يي است كه در تلويزيون ديده است تصاوير ي بدون حركت و ايستا و عقيم .و خوب است كه مخاطب با استفاده از تلويزيون مي تواند با شاعر هم ذات پنداري كند وگرنه هيچ كدام از تصاوير به سر انجامي نمي رسد
بعد از چند پاره تصوير پوتين هاي شاكي و اواره كه نه منطقي دارند و نه حس دروني به مخاطب القا مي كنند شاعر وارد فضاي ديگري از شعر مي شود كه در اين فضا نيز مرتكب شعار مي شود و شعار زدگي انچنان شعر ارا در بر مي گيرد كه ذات شاعرانه اثر مفقود مي شود
در پاره اخر شعر شاعر به تصوير فضاي موجود مي پردازد همانند يك داناي كل انچنان از بالا حكم صادر مي كند كه وي را از شعر دور مي كند
با هر معياري كه كه شعر را در ترازوي شرح و تفسير قرار دهيد معمولا صفت هاي عيني به مفاهيم مجرد اضافه مي شوندتا عينيت اثر افزايش ياد حال اينكه شاعر با ساختن تركيب هاي چلچراغ ي معنا در ست در جهت ضد شعر حركت كر ده است و و تركيب باغ بي معنا نيز همچنين وضعيت فاجعه اميزي را براي شعر فراهم اورده است
در پايان شاعر ز گرفتار تنگناي وزن شده است و مي گويد فارغ از هرچه عاقبب شد ه ايم كه به گمان من حدفي صورت گرفته است كه اين مصراع را دچار ضعف تاليف نموده است
شاعر محترم حتما مطلع باشند كه باز ي هاي زباني مثل مرد تر و درد تر در ساختار هايي ممكن است موفق باشند اما در اين اثر به شدت وا خورده و سست به كار رفته اند
خداوند شاعر را سلامت بدارد
نام ارسال کننده :  محمد     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
خیلی این شعر در من تاثیر گذاشت نمیدونم چی بگم واقعا استادانه پردازش شده وصمیمی وروان
نام ارسال کننده :  mastane     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
تمام شيعيان در سوگ نشستند ....سيه پوشيدن م محزون بگشتند....همه نفرين نمودن آن لعين را..... پي مظلوم مظلومان بگشتند.....بياد دختر پيغمبر حق....زدن بر سينه ونالان بگشتند...علي آخر كجا درخاك نمودش....تمام عمر ز قبرستان بگشتند.......تمام اهل بيت درپي خاكشبقيع رو گام به گام شبهعا بيگشتند .....نمودار شد كه مظلوم تر زاو كيست......براي محسنش گريان بگشتند
نغمه مستشارنظامی
1391/12/24 در ساعت : 15:46:16
زیبا و دردمندانه بود بانو موفق باشی
مصطفی کارگر
1391/12/26 در ساعت : 11:51:58
سلام.
کار خوبی خواندم. ممنون که این حس خوب را در سایت به راه انداختید.
علی گیاهی
1392/7/25 در ساعت : 19:36:50

رودها تا ابد پریشانند
ابرها تا همیشه گریانند


حال ما مانده ایم وآهن ودود
غصه ی قصه های تار وکبود
قصه شهر کوچه های سیاه
آدمکهای پانتومم گناه


لذت بردم....
بازدید امروز : 1,513 | بازدید دیروز : 24,729 | بازدید کل : 121,557,473
logo-samandehi