ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



در گلباغ نور

تسبيح درخت
سايه‌روشنِ معني خواب را
به ذهنم
و انوار تلاوت برگ‌ها را
به روحم ريخت.

من
كليمي بودم
كه برق كبريايي كلام
بلور هستي‌ام را آب مي‌كرد.
مي‌ريختم
آز آبشار سجود
به حوض شمعدانيِ حضور.

تفسير آيه‌هاي گُلابيِ طلوع
مي‌درخشيد
در شبنميِ نجوا
و شيرازه‌هاي بياض سماء
از زرحليِ ستاره‌هاي سرشك.
فرشته‌ها
پرنيان نور به تن
سايه مي‌رُفتند
از باغ‌هاي فراسوي تصوّر
و نخ‌هاي آب و نور
به كلافه‌هاي سَدکيسي مي‌پيچيدند.

زندگي
پديده‌اي بود
از افق آيينۀ ديدار.
نكهتِ نور مي‌وزيد از حجلۀ وصال.
تجلّي مي‌اَرغُشيد
در تالار سپيده‌دم ازل،
سكوت
خوشبو مي‌شد
از عنبر گلواژه‌‌هاي خلقت.
هوا
ژوليده‌ بود
در پچ‌پچۀ باران ذكر
و عطر بامدادي نام‌هاي خدا.

گلماهيان حواسم
در وسعت تابندگي آب‌ها
امواج برگ‌هاي درخت هميشه را مي‌بوييد.

نسترني
شكفت ارغواني
پودينه‌اي
شمامۀ سبز
و نيلوفري
نيليِ نگاه تعارفم مي‌كرد.

تسبيح درخت
صداي بال‌هاي آيينه بود
در گلباغ واژه‌هاي نور،
كه خوابم را
به عطر ظهور
و روحم را
با فروغ كلام حق
مي‌آغُشت.

__________________________

. گُلابي ـ ارغواني.
. زرحل ـ زركوب.
. سدکيس ـ رنگين‌كمان، قوس قزح، سدگيس نيز گويند.
. ارغشتن ـ رقصيدن.
. پچ‌پچه ـ نجوا، پچ‌پچ.
. گل‌ماهي ـ ماهي قزل‌آلا

کلمات کلیدی این مطلب :  در ، گلباغ ، نور ، ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/3/27 در ساعت : 16:58:45   |  تعداد مشاهده این شعر :  1221


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 3,382 | بازدید دیروز : 14,006 | بازدید کل : 121,732,856
logo-samandehi