ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



زندگاني سرت سلامت باد .....
مثل كولي غريب و سرگردان ، احمد آباد رد شد از چشمم
جذبه اي مي كشيدم انگاري ، چشمم افتاد بر مناره ي زرد
راه افتاده و نيافتاده .... كوچه مي گفت از دلم بگذر
رزق و برقم ندارد آرامش ، آنطرف تر برو ...كمي برگرد
اشك هايم مرا جلو مي برد ، خط ِ ريشم كمي عقب مي راند
خطِ ريشي كه راه باريكش، مي رسد تا تقاطعي پردرد
.
 
 زندگاني سرت سلامت باد ، حال من بي تو همچان خوب است ...!؟
گيجم اما روانه ي منزل ، منزلي كه تبسمم مي كرد
.
مرد بود و غروب و تنهايي ، كوچه بود و هواي باراني
وَ كبوتر كه مي پريد از من ، وَكبوتر كه بنيه كم آورد
.
بال امن يجيب را بسته ، بغض هايي كه در گلو دارم
دردهايي كه مردم آزارند، مي كنندم دوباره از خود طرد
.
.
.
حالمن ماندم و نفس هايم ،به شمارش نمي رسند آخر...
پلكهايم عجيب سنگين است ، خسته ام خسته ...بي برو برگرد
تكيه دادم به شانه ي ديوار،عطر گل هاي ياس پيچيده
در مشام كبوتري چاهي،در مشام ِكبوتري شبگرد
وَمن الله كل ِ شي ء حي ، چشمه هاي حيات جاري شد
اشك بود و بهار آرامش ، راه بودو اشاره ي يك مرد ...
باز شد دست پنجره فولاد ،كف ِ دستش انار سرخي داشت
پلك ها را دوباره برهم زد ، عطر نابي كه سرخوشي آورد
 سيد مهدي نژادهاشمي
  روز مادر را تبريك عرض مي كنم غزل مادر
درمطلب قبلي
 
کلمات کلیدی این مطلب :  شعر رضوي ،

موضوعات :  اجتماعی ، آیینی و مذهبی ، سایر ،

   تاریخ ارسال  :   1392/2/11 در ساعت : 20:23:28   |  تعداد مشاهده این شعر :  798


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

دکتر آرزو صفایی
1392/2/11 در ساعت : 20:28:38
درود بر شما
روز مادر نیز بر شما شاد باش
دست مریزاد
علی اصغر اقتداری
1392/2/12 در ساعت : 15:8:52
غزل محکم وزیبایی بود اما بلندی هر مصراع که تکرار فاعلاتن مفاعلن فعلن است اندکی حوصله ی خواننده را به سر می برد من خودم هم بعضی غزل هایم در وزن دوری وبلند است اما نه این که یک بیت کامل را در یک مصراع بیاورم در هر حال زیبا بود
مانا باشی
بازدید امروز : 10,056 | بازدید دیروز : 10,886 | بازدید کل : 121,882,919
logo-samandehi