ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



اذن دخول خواندم و ...




خوابم گرفته بود، تمامم سیاه بود، 

می خواستی دوباره مرا زنده ام کنی 

از پیچ و تاب جاده کشاندی مرا که باز

با یک نگاه سرزده شرمنده ام کنی

 

از راه دور، با دلی از شب کبودتر

دلتنگ، آمدم که پُر از غم ببارمت

آنقدر ابری ام  که سراسیمه آمدم 

هم بی صدا، صدا کُنَمَت، هم ببارمت

  

قدری نگاه کن به نگاه کویری ام

بگذار از ترنّم لطف تو، تر شوم 

دریاب روح عاصی و سرگشته ی مرا 

دستی بکش به سینه ام آرامتر شوم

  

چشمم به وسعت حرمت خیره مانده تا

اعجاز عشق را به نگاهم نشان دهی 

اذن دخول خواندم و چشمم به راه که 

آرام بند، بند دلم را تکان دهی

  

بی بی سلام! آمده ام مرهمم شوی 

قلبم شبیه بُهت بیابان گرفته است 

داری چه  بی مقدمه اعجاز می کنی!!!! 

- خورشید می درخشد و باران گرفته است -

  

بو می کشم تو را و نفس می کشم تو را 

اردی بهشت می وزد از سمت گنبدت. 

می بارم و تمام تو را سجده می کنم 

بی بی! فدای آینه باران مرقدت.

  

گلدسته های آبی صحنت چقدر خوب

تا اوج عشق چله برایم گرفته اند

اینجا هنوز بغض ِ غریبِ تو جاری است

اینجا تمام ثانیه ها غم گرفته اند. 

 

باران گرفته، دُورِ  حرم گیج می خورم 

این لحظه ها مدام تو را ضجّه می زنند 

جانم فدات! بی بیِ قامت خمیده ام 

پس کوچه های شام تو را ضجّه می زنند. 

  

چشمم به ناکجای غمت خیره مانده است 

شب می تراود از نفس گنگِ آسمان 

گوشم پر از صدای سکوتی نگفتنی ست  

آیینه ی جمال علی! خطبه ای بخوان 

□ □ □ 

از راه دور آمـــــدم امّیــــــدوار کـــه

لبریزِ روشنی شود این سینه با خودت 

امسال خواستی که تو آغازِ من شوی

حسن ختامِ این غم دیرینه، با خودت.


اول فروردین89

 

 

کلمات کلیدی این مطلب :  زیارت عمه سادات، نیره کاشی، سوریه ،

موضوعات :  آیینی و مذهبی ،

   تاریخ ارسال  :   1392/2/20 در ساعت : 18:0:41   |  تعداد مشاهده این شعر :  840


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 24,160 | بازدید دیروز : 18,002 | بازدید کل : 121,555,391
logo-samandehi