سلام بر شاعر محترم
دوباره گم شده بودم در ازدحام خودم
غزل برای تو گفتم،ولی به نام خودم
چقدر خسته گذشتی چرا نفهمیدی؟
... چقدر هست که افتاده ام به دام خودم
نماز ثانیه را بی تو نیز می خوانم
خودم برای خودم می شوم امام خودم
چه سرنوشت عجیبی است تازه فهمیدم
که دور بوده ز من نیمی از تمام خودم
کسی دوباره از آن سوی شعر می آید
بلند می شوم از جا، به احترام خودم
از این به بعد بدون تو نیستم تنها
من آشنا شدم با کسی به نام "خودم"
اين شعر را فقط به خاطر اين آوردم كه خانم نيره كاشي بدانند شعرشان كپي بسيار ضعيفي از چنين اشعاري است حقير بارها خدمت شاعران عرض كرد ه ام كه زاويه ديدي مستقل و منحصر به خودشان پيدا كنند تا شعرشان نتيجه تجربه زباني و تخيل شاعران ديگر نباشد
نیره کاشی
1392/3/21 در ساعت : 16:45:55
با سلام خدمت جناب ایزدی محترم
سپاس از حضور و توجهتان
واقعا عجیب ست و عجیب...
راستش این غزل را سال 83 سروده ام و این همه تشابه، مخصوصا در مصراع دوم غزل من و مصراع اول غزل نجمه زارع عزیز ، واقعا برایم عجیب و جالب است.
واقعا یادم نمی آید قبلا این غزل نجمه را خوانده ام یا نه؟! و این تشابه کاملا اتفاقی ست.
!روح نجمه زارع شاد و از توجه و یادآوریتان بی نهایت سپاس
|