دلم سنگینه، بغضم وا نمیشه
عجب حال و هوایی دارم امشب
اگه این بغض زخمی پا بگیره
خدا می دونه بد می بارم امشب
دلم سنگینه، دارم کم میارم
خدایا ! این چه باریه رو دوشم؟
دلم می ترسه از این بی جوابی
نیگام کن تا دوباره زیر و رو شم
نیگام کن تا که چشمام گُر بگیره
نیگام کن تا تن و جونم بلرزه
تو این یلدای قلبم پا بذار تا
یخ سرد زمستونم بلرزه
دلم عمریه دنبال بهونه ست
نیگام کن تا دلم زیر و زبر شه
تو این شب ها بذار بارون بگیره
بذار ابرای بغضم بارور شه
من و هرچی که تو سفره م بذاری
بسوزونم، بخشکونم، ترم کن
بذار از حسّ تو لبریز باشم
تو جونم باش و واویلاترم کن
تو جونم باش ، باید جون بگیرم
باید این دردو پشت سر بذارم
تنم لبریز زخمای عمیقه
بذا رو دامن تو سر بذارم
بذار رو دامنت آروم بگیرم
چه حس دلنشین و آشنایی
دلم آروم می گیره زیر سایه ت
چه می چسبه دم خونه ت گدایی
تاریخ ارسال :
1392/4/28 در ساعت : 13:21:56
| تعداد مشاهده این شعر :
1009
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.