مي كشد در مقابل چشمت ....نرده هاي غرور...قد... روزي
راه را بر تو آب مي بندد....آب را بر تو راه ....سد... روزي
تا ته گرگ وميش چشمانم .....گوسفندي اگر شوي ... حتي
او تورا مثل گلّه مي د رّد .....مي رسد روز هاي بد ...روزي
چشم هايم اگر چه ميوه نداد ، تو.... ولي اضطرابِ بادامي
تلخ تر مي تكانيم امروز...تلخ تر... هي ....سبد سبد روزي
شعر هاي مرا كه...محزوني ، واژه هاي مرا كه... بي تابي
مي رسد نسل پاك اجدادم ، به نكيسا... به بار بد... روزي
ماه را مي تكانم از پر خويش ...نه نمي خواهمش،نمي خواهم
گر چه درياي چشم هاي تورا،مي نشانده به جزر ومد روزي
چه خيابان گيج و تب داري ، هي مرا چرخ مي دهد در خود
ردّ پاي مرا به نقاشي ، شكلِ تشديد... مي كشد .... روزي
آه اين زندگانِ نا مرئي - مردگانِ درست ساعتِ د ه ....
من توراچون همیشه بیدارم،آه... ما مردگان...جسد...روزی
از تو مأ يوس مي شود روزي ، شعر هاي به طور كلّيِ من ......
شعر هاي به طور كلّي من ..... از تو مأ يوس مي شود روزي
***
من دعا مي كنم كه چشمانت ...خوابت آرام ...خوابم ...آشفته
تو دعا كن مرا كه خيلي دور....زودتر... زودتر.... شود روزي
فا طمه تفقدي
تاریخ ارسال :
1392/5/9 در ساعت : 3:57:33
| تعداد مشاهده این شعر :
846
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.