به پسرکم "موعودرضا" که این روزها سالروز تولد اوست
روشنی های شبم
و گوشم تشنه ی یک جرعه از رود صدای توست
بخوان شعری برایم! واژه ها هم همنوای توست
دلت ظرف بلور است عشق تو از بین آن پیداست
همه سلولهایم روشن از مهر و صفای توست
بر آجر آجر قلبم نوشته اسم تو، ای ماه!
میان ذهن من ای فکر روشن ردپای توست
در آفاق نگاه ابری ات سوسویی از غم هاست
تبسم کن! پس از اندوه ها فردا برای توست
بیا پیشم بهار من! در آغوشم درنگی کن!
دلم تنگ شمیم روح بخش و دلربای توست
در خورشید را بگشا به روی لحظه های من
کلید روشنی های شبم در دست های توست
ای آهوی پدر! قدری بزن بیرون از آدمها
دلم مثل چمن در انتظار ردپای توست
*****
بیا خاموش کن شمع تولد را، نسیم عشق!
که شعرم تشنه یک نفحه از حال و هوای توست...
تاریخ ارسال :
1392/5/13 در ساعت : 18:33:40
| تعداد مشاهده این شعر :
683
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.