ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



نفحه ي لباس خاکی


نفحه ي لباس خاکی

 

پدر نشسته در کنار قبر پارۀ تنش

مگر برآید از زمینِ مرده ماه روشنش

مگر ببیند آفتاب از زمین برآمده

شود شبیه یک ستاره غرق در شکفتنش

شمیم یوسفش بپیچد از میان دشتها

به شکل لاله گل کند کمی ز عطر مدفنش

بریزد از نسیم نفحۀ لباس خاکی اش

بپیچد عطر آشنای گل میان خرمنش

و ذهن او دوید تا زمان دور پیش از این

که کودکی پرنده شد نشست روی دامنش

برای او بهار بود و معنی قشنگ گل

هوایی از بهشت بود در نفس کشیدنش

به شاخه هاش می پرید و عاشقانه می سرود

برای او غزلترین سروده بود، دیدنش

همیشه بود لانه اش به روی شانه پدر

همیشه بود دستهای او به دور گردنش

*****

پرنده قصدکرد تا به آسمان سفر کند

بکوچد از کویر ما به آن همیشه گلشنش

پرنده یک فرشته شد به دوردست ها پرید

از او نماند جز شکوه عاشقانه رفتنش

*****

و بازگشت از سفر میان خاطرات او

دوباره ریخت بر دل شکسته گرد شیونش

تمام خاطرات او چو ابر روشنی گذشت

و چند قطره شد چکید از آسمان به دامنش...

کلمات کلیدی این مطلب :  ،

موضوعات :  ادب و مقاومت ،

   تاریخ ارسال  :   1392/7/1 در ساعت : 18:39:9   |  تعداد مشاهده این شعر :  651


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

مجتبی خرسندی
1392/7/2 در ساعت : 0:9:15
سلام
درود بر شما
موفق باشید...!
صالح محمدی امین
1392/7/2 در ساعت : 8:30:48
سلام بر شما دوست شاعر
بهاری باشید...
بازدید امروز : 7,418 | بازدید دیروز : 16,528 | بازدید کل : 122,980,339
logo-samandehi