در این سینهزنیها
من در طلب خون توام تا به کجاها
تو پر زدهای مثل مسیحا به کجاها
ای محشر پاشیده در این سینهزنیها
رفتهستبه دنبال تو دریا به کجاها
رفتهست که در خویش تو را حل کند و بعد
تبخیر شود تا به ثریا... به کجاها
هر قطره اشکی غزل داغ تو گشته است
تا شرح دهد خون خدا را به کجاها
لب باز کند نوحه بخواند که زهر سنگ
جاری شود آبی سوی فردا، به کجاها
ویران شدهام، ریختهام زیر قدمهات
رفتم پی ادراک تو حالا به کجاها
تا جاذبهات بر دل هر قطره بریزد
راهی کنی این اشک رها را به کجاها
بویت از افقها به زمین میچکد ای ماه
تا بال بگیریم از اینجا به کجاها
سمتی که نفسهای تو بر خاک چکیدهست
سمتی که تو را برد اهورا به کجاها
*****
خونتشده خورشید که هر روز بتابد
بر غربت این خاک، به دنیا، به کجاها...
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1392/8/19 در ساعت : 18:28:30
| تعداد مشاهده این شعر :
684
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.