سلام علی قلب الزینب الصبور (س)
تمام ذره های خاک با تو نوحه خوان بودند
و مهتاب دل خاموش اهل کاروان بودند
تو در سنگین ترین داغ جهان، کوه یقین بودی
همان داغی که غرق شعله هایش قدسیان بودند
کسی فریاد سرخت را در آن دشت بلا نشنید
در آن صحرا که جانها و روان ها نیمه جان بودند
کدامین چشم انبوه غمت را تاب می آرد؟
برایت اشک های عالم و آدم روان بودند...
و از صبر فراوان تو پشت صبر ها خم شد
برای درک تو ایوب ها هم ناتوان بودند
دل این ابرها از غصه هایت سنگ شد، خون شد
در آن روزی که حتی سنگ ها هم خونفشان بودند
***
غزل حیران و سرگشته ست در کشف تو، ای بانو!
که حیران شکوه تو زمین و آسمان بودند...
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1392/8/26 در ساعت : 0:3:47
| تعداد مشاهده این شعر :
794
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.