ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



غزلی تازه + شمس الشموس
تاجی که بر سرت گذاشتند 
کوچک تر از آن بود 
 کهکشان را در خود جابدهد
دل تاریخ 
پیش شمس الشموس است 
گلدسته هایت 
منظومه ی شمسی را 
به طواف می خواند 
فرقی ندارد 
زائران تو 
از کدام محله  ی تاریخ عبورکرده اند 
 پل کریم خان 
پیش پای ستارخان 
یا خیابان امیر کبیر
از هر طرف نگاه می کنی 
آسمان خلاصه می شود 
در مشبکهای کوچک 
پنجره فولاد 
حالا 
این شعر سپید 
کبوترشده است 
یا غزال 
توفیری نمی کند 
انتهای راه 
اعجاز باران 
شرم حضور را 
می شوید 




آشفته نکن هم نفس آینه ی ما را

بر رُخ  نکشان تلخی پیشینه ی ما را
چون سنگ نزن دست رد انگار نه انگار
عمری است که پُر کرده غمت سینه ی ما را
همسایه ی دیوار به دیوار دلِ ما
تا روز مکافات نکش کینه ی ما را
گنجشک تو از حوصله ی خواب پریده
از روی غضب هرز نده چینه ی ما را
مأیوس نخواهم شداگر ساده برانی
با دید تمسخر ، دلِ بی کینه ی ما را
نذر تو غزل کرده ام ای دوست که با خود
هرجا نبری کینه ی دیرینه ی ما را
سید مهدی نژادهاشمی  
 
کلمات کلیدی این مطلب :  شعر رضوی ،

موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1392/10/11 در ساعت : 19:33:16   |  تعداد مشاهده این شعر :  730


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 10,140 | بازدید دیروز : 10,886 | بازدید کل : 121,883,003
logo-samandehi