ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



همراه بی ستاره ترین شبها....!
همراه بی ستاره ترین شبها ، در دستهای باد تو را دیدم
عطرت میان کوچه غزل می گفت ، آرامشی نداد ! تو را دیدم !
دلخون تر از تمامی ماهی ها ، در حلقه ی شکسته ی چشمانت
از انحنای تنگ ِ زمین خورده ، از روی اعتیاد تو را دیدم
حمام فین ِ منتظری شاید ، درمان کند خیال تو را درمن
خنجر زدن به پشت من آسان است ، با زخمهای حاد تو را دیدم
باور نکردم آنچه که می گفتند ! با دشمنان من صنمی داری
باید جزای آخرتم باشد ، آن لحظه های شاد تو را دیدم !
دوزخ نشین ِ حسرت دیروزم ، در دود و خاک و گیجی تنباکو
دست تو را نخوانده دعا کردم ! اردیبهشت باد! تو را دیدم
پروانه بود طالع من اما ، با آخرین ستاره ورق خوردم
ماهی شدم حوالی ِ اسفندت ، در حال انجماد تو را دیدم
از تو فرار کردنم آسان نیست  ،هرجا که می روم شبح ات آنجاست
هروقت حس و حال غزل دارم ، با لغزش مداد ! تو را دیدم
سید مهدی نژادهاشمی 
کلمات کلیدی این مطلب :  غزل ،


   تاریخ ارسال  :   1393/1/30 در ساعت : 20:29:37   |  تعداد مشاهده این شعر :  439


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

محمدمهدی عبدالهی
1393/2/1 در ساعت : 22:0:37
سلام و عرض اغدب اخوی
زیبا بود مثل همیشه
علی‌رضا حکمتی
1393/1/31 در ساعت : 10:6:42
شاعرانه هایتان همیشه مستدام
بازدید امروز : 10,049 | بازدید دیروز : 10,886 | بازدید کل : 121,882,912
logo-samandehi