سلام بر شما
غزل زیبایی است واین زیبایی در بیشتر کار های شمانمایان است ولی از کنار بعضی تصاویر وحرف های شعرتان به سرعت عبور می کنید واین برای شاعر جوانی چون شما که آینده ی خوبی در انتظارتان است قابل توجیه نیست. وباید بیشتر از این به هنر خودتان بها بدهید
با اجازه به واکاوی بیشتر شعرتان می پردازیم
گر چه بر گُرده ی خود ننگ ِ زمستان دارد
بازهم چشم به پیغمبر باران دارد
فکر می کنم اگر به خدا را برداریم وبه جای آن بازهم را بگذاریم معنی روان تر بشود
می روی راه خودت را و دلِ خونینش
-پدر عشق بسوزد -به تو ایمان دارد
دراین جا چون پدر عشق بسوزد به عنوان جمله ی معترضه شناخته می شود باید آن را در داخل دوخط تیره قرار داد تا معنی واضح تر باشد- دل خونین چه کسی ؟ در این جا هم ضعف تالیف به چشم می آید
چون کویری که به آتش بکشد چشمانت
پشته در پشته فقط ،خارِ مغیلان دارد
کجا پشته در پشته خار مغیلان دارد که چشمان او آن را چون کویری به آتش کشیده است؟ این کجا در مصرع اولتان دیده نمی شود
ای که از حجب نگاهت دل ِ دریا ها خون
عاشقت نیست هرآنکه غم ِ طوفان دارد
چرا از حجب نگاه او باید دل دریاها خون باشد
مثلن اگر ای که از موج نگاهت می بود تا اندازه ای بهتر نمی شد به علاوه فعل مصراع اول این بیت با کدامین قرینه حذف شده است؟
چشم در چشم تو واکرده مسلمانی را
کافر از خویش اگر سر به بیابان دارد !
این بیت خوب است
به خدا ،سلسله ی عشق وجنون می ارزد؛
به جهانی که سری بی سرو سامان دارد
این بیت چفت وبست محکمی دارد وجای دست مریزاد
.
تا نفس هست و قفس هست و پرو بالی هست
آسمان گوشه ی دنجی است که زندان دارد
اغراق زیبایی دارد آسمان که همانند گوشه ی دنجی است
در پایان برایتان آرزوی توفیق هر چه بیشتر دارم