ساخت جامعه ارتباطي پاك با ادبيات فاخر
نگاهي به سه ساحت محبت؛ معنويت و ادب (ادبيات)
ارتباط كلامي پاك با ديگران بر مدار سه ظلع مثلث (معنويت؛ محبت و ادب) در حركت است. اين سه موضوع با يكدگر پيوند علي و معلولي و مستقيم دارند؛ تا آدمي دل در گرو امر الهي و قدسي نبسته باشد بر سر محبت و دوستي با ديگران كه خلق خدايند در مي آيد؛ و تا آدمي محبت نورزد و اهل عشق و دوستي نباشد كلامش در زيور ادب در نمي گنجد؛ زيرا شكوفايي ادبي با شكوفايي روحي و رواني نسبت مستقيم دارد. زبان هم محمل عقل و ادراكات عقلي و هم محمل احساسات و تحولات روحي و رواني است. و بالاترين تراوشهاي بديع از زبان آدمي است كه با آن محبت، عاطفه و عشق ابراز مي شود. زبان عاشقِ دلسوخته متفاوت از زبان عالمِ فيلسوف و حكيم است.[1] هيچ عاشق سخن سخت به معشوق نمي گويد چرا كه عشق مجالي براي خشونت و دشنام و درشتي نمي گذارد.
صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت
ناز كم كن كه در اين باغ بسي چون تو شكفت
گل بخنديد كه از راست نرنجيم ولي
هيچ عاشق سخن سخت به معشوق نگفت
با گشت و گذاري در گلستان شعر و ادب پارسي رايحة دل انگيز توحيد، خداپرستي و عبوديت به مشام مي رسد. كانون محبت و مركز عشق، خداوند متعال بي همتاست.
عموم اديبان هر چه از گوهرها و مرواريدهاي ناب به دست آورده اند با غواصي در بحر توحيد و دلدادگي به حق و خضوع در محراب عبادت و تواضع در برابر خلق است. محال است اديبي بدون اتصال به منبع عشق و محبت توانسته باشد سخني دل انگيز، روح نواز و ماندگاري از خود به جاي بگذارد.
اگر توحيد، عشق و محبت را از كلام حذف كنيم جوهر و حقيقت كلام را گرفته ايم. به همين دليل است كه اديبان فارسي در اتصال با منبع نور، هدايت و محبت را در فضاي تاريخ پراكنده اند و هر كلامي از آنان حامل پيامي انساني و چراغ راهنمايي در برابر دلها و قلبهاست.
در ادبيات ديني ما از كلام پاك و يا گفتار پاك سخن رفته است؛[2] ويژگي كلام بايد هم پاكي ظاهري باشد و هم پاكي باطني. پاكي ظاهر در ادبيات فاخر و پاكي باطني در معنويت و اخلاق ظهور مي كند.
مفهوم يابي واژه ي طیّب
واژه "طیّب" در برابر "خبیث" است؛ "طیّب" یعنی از هرگونه آلودگی و ناپاکی به دور بودن.[3] به دیگر سخن: به هر چیزی که از آلودگی ظاهری و درونی به دور باشد و خود نیز خوش آیند و شایسته و دلنشین باشد، "طیّب" گفته مي شود.
تفاوت "طیب" و"طاهر"
در "طهارت"، جنبه دور کردن پلیدی مورد نظر است(= مفهوم سلبي) و در "طیّب"، افزون بر آن، مفهوم خوش آیندی، دلنشینی، کمال (= مفهوم ايجابي) نیز وجود دارد.[4]
از این روی، درباره پیشوایان معصوم(ع) (الطیبین الطاهرین) به کار برده می شود؛ زیرا آنان، از هرگونه پلیدی و پلشتی ظاهری و باطنی رهیده و به نقطه اوج کمال و وارستگی رسیده اند.
امام حسین(ع) هنگام موضع گیری عزت مندانه در برابر اُمویان در معرفی خود می فرماید: ...حجور طابت وطهرت... ما خانواده پاک و پاکیزه هستیم.[5] در فرهنگ قرآن بكار رفتن واژه ي طیب، نشان از محبوب خدا بودن دارد.
بنابراين اگر عقیده ها و باورها، پاک و راستین باشند، آنچه نیز از آن می تراود، پاک و پاکیزه خواهد بود؛ و اگر خوراك پاك خورده شود موجب پاكي جان مي شود؛[6] از کوزه برون همان تراود که در اوست. باورها و عملهای پاک، سازنده ي جامعه ي پاکند که قرآن از آن به عنوان (حیات طیبه) یاد کرده است.
[1] زبان رسمي، منطبق بر قراردادها و قواعد معمول هر ملتي است. زبان رسمي در جهت قاعده مندي و دقت بيشتر در واژه سازي، جمله بندي و نحوة بيان و نگارش كمال پيدا مي كند و با گذشت زمان علمي تر مي شود. اما زبان احساس كه منطوق و محمول آن بيان احساسات است، قواعد خاص خود را دارد. نمي توان انتظار داشت كه زبان احساس زبان علمي متعارف باشد.
[2] وَهُدُوا إلـى الطَّيِّبِ مِنَ القَوْلِ و يا إلَـيْهِ يَصْعَدُ الكَلـمُ الطَّيِّبُ وَالعَمَلُ الصَّالِـحُ يَرْفَعُهُ
[3] طابت نفسه: انبسطت وانشرحت؛ جان او پاک است، یعنی شاد و گشاده دل و روح افزاست. و طوبی لهم، یعنی داراي زندگی پاک و پاکیزه ای هستند.
[4] مصطفوی؛ التحقیق فی کلمات القران الکریم،
[5] باقر شریف قرشی؛ حیاة الأمام الحسین(ع)، ج 3 ص 193؛ قم
[6] كُلُواْ مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ(سوره بقرة آيه 57)