ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



مطلبی از محمد کاظم کاظمی

بیا که حرمت «استاد» را نگه داریم
..........................................
به نظر من اکنون واقعاً به جایی رسیده‌ایم که یک «استادزدایی» در زبان ما لازم افتاده است، هم در زبان رسانه‌ای، هم در زبان گفتار، در محافل و مجامع ادبی. چون اگر همین طور پیش برود، این کلمه خاصیت القایی خود را کاملاً از دست می‌دهد.
هر لقبی در ابتدا که وضع می‌شود، معنایی را القا می‌کند، معنایی که ممکن است با کلمه‌ی دیگری منتقل نشود. ولی گاهی بر اثر سهل‌انگاری اهالی زبان، این القاب نقش معنایی را از دست می‌دهند و بی‌خاصیت می‌شوند. ما از آن‌ها نوعی احساس تکریم می‌کنیم، ولی یک تکریم بی‌معنی یا لااقل بدون دریافت معنی.
بگذارید این را با مثالی که واضح‌تر است، روشن کنم. امام محمد غزّالی در بین اندیشمندان تاریخ اسلام، لقب «حجت‌الاسلام» داشته است. آنان که این لقب را به غزالی دادند و به دیگران ندادند، معنای کلمه را در نظر داشتند، یعنی «کسی که وجود او و سخن او حجتی برای دین اسلام است». ولی این لقب امروز از این معنی خالی شده است. «حجت‌الاسلام» برای کسانی به کار می‌رود که به مرتبه‌ای از دروس دینی رسیده‌اند. شاید از امام غزالی تا کنون، این لقب این مسیر عام‌شدن و نسبتاً معمولی شدن را به تدریج پیموده باشد. ولی به هر حال ما امروز وقتی مثلاً می‌گوییم «حجت‌الاسلام محمدی» دیگر هیچ‌گاه معنای اصلی این کلمه را در نظر نداریم.
لقب «استاد» هم در حال پیمودن چنین مسیری است. روزگاری «استاد»های ما دانشمندان یا هنرمندان بزرگ بودند، آن هم کسانی که توانسته بودند به شکلی (شفاهی یا مکتوب) این دانش را به دیگران هم منتقل کنند و شاگردانی داشته باشند. در زمانی که ما به میدان ادبیات گام گذاشتیم، در این عرصه فقط چند تن شایسته‌ی این لقب دانسته می‌شدند، مثلاً در افغانستان «استاد خلیلی» و «استاد بیتاب» و «استاد بشیر»، «استاد مایل» و «استاد توفیق»؛ و در ایران «استاد فروزانفر» و «استاد محیط طباطبایی» و «استاد محمدرضا حکیمی» و امثال این‌ها. یا در عرصة موسیقی، در کشور ما «استاد» لقبی بود که از سوی نهادهای رسمی و با معیارهای ویژه فقط به گروه خاصی داده می‌شد، مثل «استاد سرآهنگ»، «استاد رحیم‌بخش»، «استاد نتو»، «استاد هاشم» و «استاد محمدعمر». حتی هنرمندان بزرگی همچون احمد ظاهر و ناشناس و ساربان و ظاهر هویدا هم استاد نبودند. 
خلاصه این که «استاد» لقبی بود کارآمد که یک نقش معنایی و کاربردی داشت. وقتی کسی «استاد» خوانده می‌شد، می‌دانستیم که او بدون تردید به مدارج بالایی از دانش و هنر رسیده است، گذشته از این که از نظر سابقه و شاگردپروری هم شایسته‌ی این لقب است.
عام شدن لقب «استاد» علاوه بر این که این لقب را از اعتبار و اصالت می‌اندازد، زمینه‌ی خودشیفتگی کسانی را هم فراهم می‌آورد که بدون این شایستگی‌ها به این لقب خوانده می‌شوند. از همین روی به نظر من باید پیش از این که این لقب بیش از این به آب و گل مالیده شود، یک استادزدایی را پیشه کنیم و این لقب را فقط برای افرادی بسیار خاص نگه داریم، برای کسانی همچون واصف باختری، رهنورد زریاب، حیدری وجودی، لطیف ناظمی، نجیب مایل هروی و افرادی از این دست که هم دانش و تجربه ادبی کافی دارند و هم به صورت شفاهی یا مکتوب، نسلی از اهالی شعر و ادبیات ما مرهون دانش و تجربه‌شان هستند. (البته این نام‌هایی که من ذکر کردم، فقط در حوزه‌ی ادبیات و برای تقریب به ذهن بود تا بدانیم که برای این لقب، چه مایه از دانش و تجربه و آموزندگی لازم است. طبعاً در هر شاخه از شاخه‌های علم و هنر، کسانی هستند که شایستگی تمام برای این لقب دارند.)
..................................
با این وصف، از کسانی که از روی سهل‌انگاری و یا تعارف و تشریفات رایج در کشور ما به این لقب خوانده می‌شوند، انتظار می‌رود که متواضعانه این نکته را به دیگران گوشزد کنند و داوطلبانه، خود را از این لقب سبکدوش سازند، تا رستگار شوند.
من دومین داوطلب این رستگاری هستم. (داوطلب اول، شاعر گرانقدر جناب یحیی جواهری بود).
پس از این به بعد اگر کسی مرا استاد بخواند، خداوند همه گناهان مرا به نام او بنویسد.

 
کلمات کلیدی این مطلب :  ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1393/9/2 در ساعت : 20:14:50   |  تعداد مشاهده این شعر :  1053


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

نام ارسال کننده :  j     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
سلام بر استاد گرامی بنده چشتی هستم خادم تون خیلی شمارو یاد کرده ام وبه اشعار و نظرات و نقد های تون در اشعارم و سایت شعرچشتی نیاز دارم اگر دوباره بیایید در سایت و خیلی خوش خواهم شدم اگر مشکل در رمز و غیره داشتید ... به من اطلاع دهید و خوش خواهم شد دست تون رو می بوسم pirzarif@gmail.com http://sheredari.ir/
مصطفی پورکریمی
1393/9/2 در ساعت : 23:59:58
سلام
سردار ، سرهنگ و حتی آيت الله هم همین گونه شده اند
بازدید امروز : 7,610 | بازدید دیروز : 7,712 | بازدید کل : 121,723,078
logo-samandehi