ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



درد بسیار است اما مرد ناله نیستم
جمال حضرت عشقت، زوالمان بد نیست !
اگر چه بی کس وکاریم ، حالمان بد نیست
به آسمان برسانید زندگی خوب است 
برای پیله تنیدن ، مجالمان بد نیست 
برای این قفس تنگ و آنور دیوار ...
پرنده بودن فکر و خیالمان بد نیست 
نزد پرنده پری در سکوت ، تنهایی 
همین که می شود آخر، وبالمان بد نیست
گره گشایی گیسوی توست ، آبادی 
به یمن پرسه به عشق تو بالمان بدنیست 
به حافظان لبانت بگو که بیش از این 
سراغ قهوه نگیرند فالمان بد نیست .
بگو به حضرت خیام کنج ابرویت
برای بازی گردون سفالمان بد نیست 
سید مهدی نژادهاشمی
درد بسیار است اما مرد ناله نیستم 
بیش از این باید درون پیله ات می زیستم
شمع و پروانه اگر جمع اند "با آیینه ای"
بی مدارا با دل تنگم بگوید کیستم 
شعر هم سرگرمی لفظ و بیانی بیش نیست
آنچه می خوانید از اشعار من ، من نیستم
گیج و منگم آنچنانکه در محاق آیینه 
روبروی بی حواسی های خود می ایستم 
یا کلافی گم شده سر یا سری بی سر سرا 
شاعرم می خوانی و من بیش از اینها نیستم 
سید مهدی نژادهاشمی
عشق تو اما اگر دارد ولی ناخوانده نیست
آدم منگ تو از اردیجهنم رانده نیست 
چون کویری خشک و لم یزرع دلت را می برد
هرکسی مثل تو عاشق می شود درمانده نیست
می رسد تا ایستگاه آخر چشمان تو 
از قطار حوصله داری اگر جا مانده نیست .
ماه ما کامل برای دیگران ست و فقط 
بر دل ما جز هلال آخرش تابانده نیست 
برکه یا آیینه یا چشم پلنگی خیره سر!
خوب می دانند این میهمان ناخوانده نیست
دست تقدیر است گاهی می گزد ما را ولی ...
چشم ما از مارهای آستین ترسانده نیست
سید مهدی نژادهاشمی

یورش اقوام تازی قابل انکار نیست 
اینکه می گویند "نازی"قابل انکار نیست 
چشم در چشمان تو آرام اما از درون
ناگهان خود را ببازی قابل انکار نیست
روزوشب در پیله باشی سر به دامان خودت
بادل تنگت بسازی قابل انکار نیست
قاتل احساس خود باشی بدون دم زدن
جرم تو در پیش قاضی قابل انکار نیست
عشق شیرین است اما تلخی اش را می چشی !
اینچنین بنده نوازی قابل انکار نیست
دیگرانی را که تو با چشم های مست خود
میکنی از خویش راضی قابل انکار نیست
دوستت دارم ولی چون ریل را آهن وَ مرگ ...
می کنی کار موازی قابل انکار نیست
واقعیت رفتن تو بود اما اینطرف...
درد دنیای مجازی قابل انکار نیست
گیج و منگت میرسم تا خط چشم روشنت...
بی تو این دیوانه بازی قابل انکار نیست

سید مهدی نژادهاشمی
نام تو دریایی ست آرام و فقط ، زن ، نیست 
نقش و نگار دامنت جز یاس و سوسن نیست 
عطر تو پر کرده است فروردین روحم را 
دیگر به غیر رنگ و بویت جان در این تن نیست 
با یک نظر بر روی تو مهتاب حس کرده است 
خورشید هم اندازه ی تو پاک دامن نیست 
حتا برای قدر دانی کردن از نامت 
شعری سزوار تو در اثنای گفتن نیست 
این شعر هم بی سایبان مهر تو مادر 
جز آتشی انداخته بر جان خرمن نیست 
من دوستت دارم ،همیشه، تا ابد ، تا عشق ...
در قلب من جز آتش عشق تو روشن نیست 
گل واژه ای از نام مادر نیست زیبا تر 
این گل سزاوار جفاکاری چیدن نیست .
باشد دعای خیر تو همراه ما مادر 
بی تو دل ما از گزند درد ایمن نیست
سید مهدی نژادهاشمی
دلبستنم محافظه کاری نبود و نیست 
دامان عشق غیر حصاری نبودو نیست 
دستم به پرده ی هوس آلوده می کشید 
نقشی که جز نهایت خاری نبود ونیست
رویایی باغ غیر تبر حاصلی نداشت 
این چوب خشک مست بهاری نبود ونیست
اسب سفید خاطره هایی که داشتیم
دلتنگ و بی قرار سواری نبود و نیست
تنها توافق من و تو بر سر غم است 
غم نیز غیر چشم خماری نبود و نیست 
درس هبوط داده اگر این درخت پیر 
بر شاخه ای که داشت اناری نبود و نیست 
سید مهدی نژادهاشمی
شبها بدون درد می خوابم! نپرسید! 
حال مرا وقتی که بی تابم نپرسید 
لیوان چایی تلخ باطعم صبوری 
قرص است امشب حال مهتابم ، نپرسید 
هر روز نان را میزنم بر خون شعرم 
بد نیستم!ازخط اعصابم نپرسید 
وقتی تب دیوانگی ام را ندیدید 
هذیان نگویید و ازآدابم نپرسید 
پاییز رنگ عشق خواهد شد از این پس 
از برگ وبار سبز و شادابم نپرسید
هرشب نماز حاجت چشمان خود را 
از گوشه ی دلگیر محرابم نپرسید 
سید مهدی ن
ژاد هاشمی
دیوانه ای سر در گریبانم نخوانید 
از چشم من آنچه نمیدانم نخوانید! 
حرف و حدیث تازه ای وقتی ندارید! 
باران غم ها را به ایوانم نخوانید 
اینروز ها هفتاد و یک رنگ است گر عشق 
از پیله بیرون تا پشیمانم نخوانید 
تنهایی ام را با خودم تقسیم کردم 
همبندی غم را به زندانم نخوانید 
دلبسته ام بر کودکی های درونم 
من را چنان هم سن وسالانم نخوانید 
اینروز ها اینروزهای بی مروت 
حال مرا از بغض پنهانم نخوانید 
دیوار ها... دیوار ها ...دیوار بی غم 
در چار دیواری نمی مانم نخوانید - 
- من را برای دلخوشی بر زیر لبها
وقتی شبی بی شعر می مانم نخوانید
سید مهدی نژادهاشمی
مهتاب من اگر چه دو چشم نجیب داشت! 
بر دامن هوا و هوس عطر سیب داشت 
با روسری ست شعر مصور بدون آن -
- دستی به تار موی دل هر ادیب داشت 
از خون دل پر است دوات سکوت ما 
خط جنون به روی لب ناشکیب داشت 
با یک ردیف تازه میان غزل مرا 
هم کشت هم بهانه به دست رقیب داد 
دنیا برای مرد غزلهای بی فروغ 
آغاز فصل های عجیب و غریب داشت 
حافظ نگفت خاک سیاه است عاشقی !
روی تو را ندیده هزاران رقیب داشت 
از دست دوست هر چه کشیده است ،دم نزد !
سعدی نراند شکوه که غم از حبیب داشت
.
دردی ست درد عشق نگردید ،گفته اند 
هیچش طبیب نیست اگرچه طبیب داشت !
امن یجیب حافظ دخت قجر هنوز! 
در غنچه بود و دورخودش عندلیب داشت 
سید مهدی نژادهاشمی

 

کلمات کلیدی این مطلب :  ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1394/1/24 در ساعت : 0:10:8   |  تعداد مشاهده این شعر :  521


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 10,215 | بازدید دیروز : 10,886 | بازدید کل : 121,883,078
logo-samandehi