درود
طنز انتقال مفهوم برای تنبیه وتنبه است تفکر برانگیز است و چند لایه.. طبیعتش بر خنده استوار است، اما خنده را تنها وسیلهای میانگارد برای نیل به هدفی برتر و آگاه کردن انسان به عمق رذالتها. در مکتب دینی و بنابر تکیه بر اصول پژوهشی دنی میتوان گفت همان باید ونباید ها ونهی از منکر ها وبه قول معروف به خود اوردن ها..گرچه در ظاهر میخنداند، اما در پس این خنده واقعیتی تلخ وجود دارد که خنده را میخشکاند و انسان را به تفکر وا میدارد. به همین خاطر در باره طنز گفتهاند: ((طنز یعنی گریه کردن قاه قاه، و
خنده کردن آه آه))
اما همواره باید این را درنظر داشته باشید که بر خلاف ظاهر ملیح و ساده اش این قالب وموضع برخلاف برخی تفکرات از بیشتر قالب ها سخت تر هم مینمایاند و حتی به جرئت می توانم مصداق این ضرب المثل را درباره اش به کار ببر م که "گاو نر می خواهد ومردکهن"
چرا که تیزی وتیغ برنده ایست که اگر ظرافت کاری ها ومعنا گرایی هایش مورد توجه خالقش نباشد وکمی حتی سهل انگاری دران باشد لبه تیز ان نه تنها به طرف ذهن واندیشه ونتبه مخاطب برنخاهد گشت بلکه مستقیما متوجه شاعر خواهد شد ..ان هم به طرزی شدید وگاهی غیر قابل جبران
این مهم اگر عملکرد گرا وعاقلانه و بانیش وکنایه های تعریف شده ان نباشد بیشه ای می شود برای جولان هر واژه وحرفی..
در"موش وگربه شیخ اجل از بینش ودرسی حرف می زند که احسا س نمیکنم در هیچ هماره ی تاریخی بخاهد پاک شود
در بی بی خالدار شیخ بهایی تمسخر و لجاجت و گله ای را می بینم که جز فریاد هیچ کار به ذهنم نمیرسد
فریادی که بشر را متوجه خود می کند.
این چند سطر را عرض کردیم که برسیم به این غزل
اگر بگوییم خانم دری مضمون افرین نیستند درطنز بی انصافی کرده ایم
اگر بگوییم طنز نمیدانند باز هم بی انصافی کرده ایم
اگر بگوییم توهین به مقدسات کرده واین توهین عمدی بوده و...باز هم کج اندیشی ست
اما مسئله اینجا پیش می اید که از خود می پرسیم شاعری که بدهکاری و غم ها وشماراندن انها را در فریضه نماز می تواند دربست قافیه ووزن بنشاند وطنزی تنبه پذیر بیافریند چرا به همین راحتی اجازه میدهد بیت اول وچهارم وششم وبرخی تصاویر سطحی وبدون تفکر دیگر نیز خلق شود؟
این شعر مال 9سال پیش است ؟
چرا بدون مهندسی واژه ها بعد سالها شاعر به راحتی راضی میشود ان را همانگونه که بوده باز نشر دهد؟
به صراحت باید عرض کنیم کوتاهی در این غزل با جایگزینی "ماست "به جای "چیست "برطرف نشده است
طنز به تمسخر کشیدن زیر سوال بردن و استیضاح عمل ها ,تفکرها ,اندیشه ها را در پی دارد نه خود ذات فریضه ها را
-والضالین به عنوان فاتحه الکتاب جزو خط قرمزی های تمام جهان اسلام است -به فیلم وسی دی ودیش دیش؟؟؟؟؟؟
جسارت شاعر را در اینکه فریضه ای چون نماز -که حتی از فرط مهم بودنش به اصو ل دین نردیک است -را در قالب طنز وبایدها ونبایدهای ان می اورد می ستایم وتحسین میکنم ودر این شکی نیست
اما ایا این جسارت وبرداشتن قلم وشعر سرودن کافی بود؟؟
بدی ِنقد درطنز اینست که گاهی برخی چیزها فی ذاته نمی توانند بیان شوند
واین هم از ان نوع است
با یک مثال عرایضم را ملموس تر می کنم:
شک در رکعت نماز موضوع یکی از ابیات طنز است .من ِمخاطب ازاین موضوع چه نتبه ودرسی می توانم بگیرم ؟اینکه تمرکزم را ببرم بالا؟شک نکنم؟یا چه؟؟
این مثال برای دیگر ابیاتی هم که دربالااشاره شد صدق می کند
ایا اگر هدف این شعر تنها به تمرکز داشتن درنماز انهم با این عمل ها معطوف نمیشدو درعوض به مفهوم هایی چون (مثال):-نماز گزاردن و به دستوران ذاتی ان بی اعتنا بودن -نماز را به چشم مردم وجلب توجه خواندن -نماز خاندن و نمازگزار را از در راندن -عمل نکردن به فرایض دینی و.....در این شعر اشاره میشد باز هم اما واگری پیش می امد؟
چه خوبست گاهی مرزها وخط قرمزهایمان را بهتربشناسیم ودقیقتر عمل کنیم
مهربان تر باشیم وزیباتر زندگی کنیم
شاعر تر باشیم وعارف تر بنویسیم
این هم یادمان باشد که به تعاد انسانهای کره زمین نقد ونظر وجود دارد
اینها را به خودم نیز می گویم
که این گفته های بنده نیز وحی منزل نبود و نیست
شاعرانه هایت مستدام
برقرار باشید
یانور
زهرا دری
1394/3/24 در ساعت : 21:29:37
سلام و ادب ؛ 1. تصاویر بدون تفکر نیستند.همه شان برای خیلی ها اتفاق افتاده و من کمی چاشنی تبسمش را زیاد کرده ام . ایا خنده دار نیست که در نماز به جای تمرکز و ارتباط روحانی با خداوند،بدن مان را بخارانیم ؟ تلوزیون ببینیم یاموسیقی گوش بدهیم ؛اما همچنان در حال نماز باشیم ؟ آیا مخاطبی که خودش مثل شاعر چنین کارهایی در نماز از او سر زده، در اندیشه فرو نمی رود که ای وای ! منم که همین جوری ام ؟! آیا به نماز خواندن خود نمی خندد و در تنهایی خودش خجالت زده نمی شود؟ آیا این اثر گذاری و در اندیشه بردن مخاطب و به خود آمدن مخاطب نیست؟ 2. بله ،شعر مال 9 سال پیش است و چون در کتاب شعر طنزم منتشر شده ، دیگر دستی در ان نبردم. . 3 .من کاری به ذات فریضه نماز نداشته ام و اصلا در ذات آن ورود نکرده ام.یعنی مشخص نیست ؟! 4. . یکی از معانی طنز ،به تمسخرکشیدن است ،نه همه معانی آن ، و در این شعر از آسیب های موجود در نمازخواندن حرف زده ام. 5. طنز خط قرمز ندارد و حتی می تواند در خود خط قرمزها ورود کند و حرفش رابزند و انتقادش را بکند.هرچه ظریف تر ،بهتر.ما هم که سبک شمردن نماز را به سبک خودمان گفته ایم . کلمه "چیست "و "ماست "از نظر من هیچ فرقی در معنی مصرع ایجاد نکرده ، آقای قزوه نطری دادند و من هم اجابت کردم تا شعرم ( )حذف نشود ! .6. سپاس از دقت نطرتان و محبت تان . ،
|