ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



شما
"شما به کسی می توانید به زور بگویید روزه بگیرد ؟اگر بگویید ،او می گوید من روزه دارم اما به اتاقی  دیگر می  رود و آب می خورد"
مرجع ضمیر شما کیست ؟ نیروهای  امر به معروف و نهی از منکر و یا نیروی انتظامی ؟این ها نمی توانند مرجع این ضمیر باشند
 چرا که معمولا  این نیروها به زور با روزه خواری در ملا عام بر خورد می کنند نه اینکه به زور بگویند روزه بگیر گرچه شاید نتیجه یکسان باشد
چرا آب و نه مثلا چلو کباب ؟ معلوم است که  "کسی"  به شدت تحت کنترل است  و فقط فعل  آب خوردن خیلی سریع ، آسان و دور از چشم می تواند در اتاقی دیگر انجام شود
از متن چنین برداشت می شود که در اتاق هم باز است و هر لحظه امکان حضور "شما" می باشد و "کسی" نمی تواند به عنوان اینکه اتاق شخصی من است برود ؛ درش را ببندد و راحت   چلو کباب سلطانی بخورد اصولا این عبارت مربوط به فضایی کلاسیک و سنتی است فضایی که  از ادا و اطوارهایی مثل اتاق شخصی و یا ..  خبری نیست
در این متن زور گو "شما"است و زور شنو "کسی" که البته در جریان متن به "او" تغییر یافته است تقابل "شما" با "کسی" ضمیر اشکار و مبهم و یا تقابل ضمیر شما با او ضمیر جمع و مفرد می تواند ازشان منزلت بالای شما در مقابل او حکایت کند  
در این متن از عبارت اطاقی  دیگر مشخص است که زور گو "شما "و  زورشنو "او" در مجاورت هم هستند یعنی به شدت به هم نزدیک می باشند ممکن است زور گو پدر،البته پدر چندین سال پیش ، باشد و زور شنو پسر و یا دختردهها سال قبل .  
گوینده متن با این داستانک قصد دارد بگوید همیشه زور گویی از پدر  شروع می شود و بعد به خیابان و محله می کشد
 و اما دوباره چرا آب ؟  ممکن است این به خصوصیات روانشناختی گوینده نیز بر گردد و اینکه راوی متن یعنی جناب حسن روحانی در رمضان بیش از گرسنگی  تشنه می شود  و در حقیقت تعلق خاطرش را به آب نشان داده است .
جناب حسن روحانی با این روایت و توجه به جزییات مهم نشان داده است که اگر رییس جمهور نمی شد می توانست داستان نویس خوبی باشد
داستانک "رادیو جیبی" ایشان نیز حکایت کننده و تایید کننده این مطب می تواند باشد
"حالا  مثل آن زمان نیست که پدر یک رادیو جیبی داشته باشد صبح ان را داخل صند وقچه بگذارد درش را ببندد و شب به خانه بر گردد در صندوق را با کلید باز کند و رادیو را در بیاورد و ان را گوش کند و دوباره در صندوق بگذارد"
در این روایت هم ماجرا در فضای خانواده شکل گرفته است ؛ اینجا دیگر به صورت مستقیم پای پدر سالاری به میان امده است بر خلاف داستانک قبلی که راوی به بیان غیر مستقیم رو آورده است
البته در هر دو روایت "کلید" نقش موثری دارد در روایت اول و دوم  کلید در دست "شما" و پدر است و گرنه "او" می توانست در اطاقی دیگر راحت در را با کلید قفل کند و با خیال راحت پیتزا با نوشابه بخورد دارم پاک دری وری می گویم بیچاره "او" اگر قدرت تملک کلیدی و اتاقی می داشت که همان جلوی "شما" آب را می زد بالا و  صد تا دلیل منطقی و فلسفی هم برای کارش می آورد
در روایت دوم که نقش کلید خیلی رسواست   
کلمات کلیدی این مطلب :  ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1394/4/23 در ساعت : 14:7:40   |  تعداد مشاهده این شعر :  752


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

مصطفی پورکریمی
1394/4/24 در ساعت : 0:8:37
سلام جناب استاد ایزدی
همیشه از نقدهای با ارزش و قلم شیوای حضرتتان
بهره مند می شوم اندیشه ی متعالی تان جاودانه باد
صادق ایزدی گنابادی
1394/4/24 در ساعت : 0:39:54
بنده نوازی فرموده اید
متشکرم
حمید خصلتی
1394/4/24 در ساعت : 12:37:32
من هم از روایت رسوای کلید بیشتر لدت بردم. به نظر من بهترین بند این متن بند آخر بود.یک طنز زیر بوستی ...
صادق ایزدی گنابادی
1394/4/24 در ساعت : 17:54:58
سلام
تشکر
عبدالله عمیدی
1394/4/25 در ساعت : 3:31:12
سلام بر استاد ایزدی گنابادی عزیز
هنگامه های مهم در انتشار خویش آنچه عاملیم نمایان سازیم/ تحلیل دریافت شده با هنگامه قید می خورد/اما واکنش متناسب با هنگامه و تحلیل نخواهد بود/علت، کنش معطوف به سطح و عرف است و تحلیل به پس زمینه رجوع دارد/پس زمینه می تاباند آینده را، منتها دیده کسر می کند آنرا به عرف و همقدم می شود با آن تا در گزارش سفره کسری ها به حداقل رساند.
همچون گذشته بهره مند شدم و سپاسگزار لطف شما بزرگوارم.
صادق ایزدی گنابادی
1394/4/25 در ساعت : 9:4:2
سلام
تشکر
بازدید امروز : 7,698 | بازدید دیروز : 7,712 | بازدید کل : 121,723,166
logo-samandehi