ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



خون خون خون...

رو  در رویشان ایستادی         

که مبادا راهم را...

نوشتند :

تنشنه ترین راه

جاده ای است که پیش روی تو بند آمد .

 

به آنان گفتی:

مبادا یاورانم را...

نوشتند:

وقاحت عریان ترین تیغی است

که تن می زند به آبشار خون.

 

فریادشان زدی :

مبادا فرزندانم را...

نوشتند :

قساوت در شدیدترین شکل

تیری است سه شعبه.

 

هشدارشان دادی :

مبادا شریانم را ...

نوشتند :

به چندین تیغ انکار از گلویی،

خون جاریست

و خون جاریست روی جاری خون

که خون خون است از خونکاری خون

و خون می جوشد و می جوشد از خون

جنازه جامه ای می پوشد از خون

چنان خون روی خون بالا می آید

که خون تا بوی خون بالا می آید

جهان دریا به دریا می شود خون

و از دریا به دریا می وزد خون

دریغا آن قدر روی زمین خون

که موجاموج موج و اوجا اوج این خون

نه تنها از سر آنها گذشته است

که از امروز و از فردا گذشته است

چنین خونی اگر یادآور توست

فقط خون گلوی اصغر توست!

 

و اما خون تو: ای وای ای وای....

 

 

  

کلمات کلیدی این مطلب :  خون ، خون ، خون... ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/3/4 در ساعت : 5:1:24   |  تعداد مشاهده این شعر :  957


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 6,753 | بازدید دیروز : 16,528 | بازدید کل : 122,979,674
logo-samandehi