ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



قدیمها که دلم مستجاب الالحان بود..
قدیمها که دلم مستجاب الالحان بود
ستاره های نگاهم نماز باران بود

به هر تپش که گل آدمی ترک می خورد
به زخمه اش اثر نعل نو فراوان بود

زبور پرده تنبور مردمان حجاز
به  حد شرب عراقی به قصد قربان بود

قدیم ها که تو حادث شدی به تقديرم
کلاغ مثل کبوتر نشان جانان بود

سیاه روی سپيد آرزو نمی دانست
که عرش سدره او زانوان خاقان بود

کتاب فضل تو هفتاد و چند آیه نداشت
اگر که مسلم تو مثل ما مسلمان بود

من الحبیب به گوشم نمی رسد دیگر
که عاق روضه شدن تلخگونه تاوان بود
کلمات کلیدی این مطلب :  نماز باران ، مسلم ، آیه ، قربان ، روضه ،


   تاریخ ارسال  :   1394/10/2 در ساعت : 19:2:49   |  تعداد مشاهده این شعر :  675


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

مجتبی اصغری فرزقی
1394/10/3 در ساعت : 7:49:8
سلام دوست عزیز
کار شما را خواندم
موفق باشید
محمدرضا جعفری
1394/10/2 در ساعت : 19:31:57
درود بر استاد مهربان.........شما شخصیتی محترم می باشید ....................از خداوند بزرگ برایتان سلامتی و عزت مدام خواهانم

زبور پرده تنبور مردمان حجاز
به حد شرب عراقی به قصد قربان بود

قدیم ها که تو حادث شدی به تقديرم
کلاغ مثل کبوتر نشان جانان بود

سیاه روی سپيد آرزو نمی دانست
که عرش سدره او زانوان خاقان بود
بازدید امروز : 7,742 | بازدید دیروز : 18,002 | بازدید کل : 121,538,973
logo-samandehi