نقشی از چهره سهراب
کاش می شد لحظه ها را سر کشید
در زمان بی نهایت پر کــــشید
در لباســــــی نازک از جنس خیال
نقشی از چشم تو در باور کــــشید
کاش می شد چهره ات را بخش کـرد
جای چشمانت دو افسـونگـر کــشید
در میان ســــــینه بر سـنـــگی سیاه
طرحی از پروانه ای دیگر کـشید
جای ابرویت هـــــلالی رسم کرد
در قفایش سایه ی خنجر کــــشید
کاش می شد چشمها را شست ودید!
چهره ی سهراب را از بر کــــشید
آب ها را گِِل نکـــرد و راه رفت
رد پای آ ب را بهـتـر کــــــــشید
خسرو و فرهاد ومجنون درنقاب
بر تن بوم زمان اخــــــگر کشید
یک نیستان ناله را نشنید و رفت
تا بهاری پر گل از خاور کــشید
لحظه های با تو بـــــودن ، آه آه
کاش می شد لحظه ها را سرکشید
مصطفی معارف9/7/90 تهران
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/7/11 در ساعت : 12:47:44
| تعداد مشاهده این شعر :
1015
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.