چندی قبل مطلبی در خصوص شعر "ستاره احمد" شاعر بزرگ محمد کاظم کاظمی نوشتم که خدمت شما عزیزان تقدیم می دارم امید است مقبول افتد
شاید مطلب حقیر ارزشی نداشته باشد اما اگر بهانه ای بشود برای باز خوانی این شعر خوب بسیار ارزشمند خواهد بود
شعر را می توانید با یک جستجوی ساده از فضای مجاز ی پیدا کنید "امشب مگر چه ولوله در اسمان شده است /این گنبد سیاه. ه جواهر نشان شده است /
اولین نکته ای در خصوص شعر ستاره احمد محمد کاظم کاظمی باید گفت این است که صداقت و دغدغه ی شاعر نسبت به مقوله ی وحدت بین شیعه و سنی کتمان ناپذیرست هستند شاعران و نویسندگانی که به مقوله وحدت شیعه و سنی نگاهی ابزاری دارند وچندان دلی و از سویدای دل به چنین چیزی اعتقاد ندارند اما شاعر ستاره احمد با ابیاتی مصداق محور و مبتنی بر تجربه های دینی خود صداقت خود را نسبت به این امر نشان داده است
و اما در شعر ستاره احمد شاعر روی اطلاعات تاریخی و دینی مخاطب حساب ویژه ای باز کرده است
به طور مثال بیت عبدالعلی به خانه فاروغ می رود زینب دو باره عایشه را میزبان شده است "اگر مخاطب از نوع نام گذاری شیعیان و اهل تسنن اطلاع کافی نداشته باشد نمی تواند به ذات معنای بیت که همانا تشویق به ارتباط دوستانه اهل سنت و شیعه است پی ببرد
البته همین بیت صرف نظر ازاین که عبدالعلی و فاروغ نام هایی هستند شیعیان و اهل تسنن روی فرزندان خود می گذارند کارکرد معنایی دارد به خانه رفتن هر فردی به خانه ی دیگری نشانه شناسی صمیمیت و دوستی است
تقدم و تاخر این اسامی در همین بیت برای حقیر مشخص نیست که بر چه اساسی صورت گرفته است ولی در مصراع دوم عایشه به خانه ی زینب رفته است عکس و طرد مناسبی در بیت شکل گرفته است و هم رابطه دو طرفه قوی تری بین شخصیت های شعر شکل یافته
شاعر ستاره احمد به مانند اشعاردیگر ش از مخاطب خوانی قدرت مندی برخوردارست مخاطب این گونه اشعار معمولا چرایی و چگونه گی را می خواهد و شاعر در میانه ی شعر علت اختلافات شیعه و سنی را به شکل شاعرانه ای بیان می کند این امر با ورود شخصیت های مولوی و شیخ صورت می پذیرد تفکیک مولوی بد و خوب از یکدیگر نیز نشان از این دارد که شاعر نگاهش به مقوله های این چنینی نگاهی منصفانه است
سیب در شعر امروز جایگاهی ویژه دارد محمد کاظم کاظمی نیز از این قاعده مستثنی نیست زیبایی و دو نیمه درست مثل هم آن دست مایه ی شاعران قرار گرفته است
توازن و تناسب در شعرستاره احمد به خوبی با اصل همبستگی و وحدت هم خوانی دارد اگر مولوی هست شیخ هم هست اگر وهابی به عنوان یک عنصر منفی مطرح شده است غالی نیز که از انحرافات مذهب تشییع محسوب می شود حضور دارد حتی در استفاده از مکان ها به نظر می رسد که چنین توازنی بر قرار است
البته احتمال اینکه در این تناسبات رسیدن به قافیه نیز تاثیر داشته است وجود دارد مثلا در بیت یک پاره نزد مفتی الاظهر امده یک پاره سهم مجتهد اصفهان شده است شاید منطقی تر این بود که یک پاره سهم مجتهد قم و یا نجف شده باشد با این وجود این را هم نمی توان در نظر نداشت که اصفهان در دورانی خصوصا دوران صفوی مرکز تعالیم و اجتهاد شیعه بوده است
در مصراعی نیز تناسب جنگ انار با دندان وجه منطقی تری دارد که به نظر می رسد ضرورت قافیه به جای دندان دهان را نشانده است
شاعر شعر ستاره احمد در عین اینکه به شدت محتوا گراست و به گفته شاملو شعر را به جای مته بکار می گیرد تا انچه را
را که درست می پندارد به وجود بیاورد از تصویری گریهای شاعرانه نیز غافل نیست آینه ای شکسته و هر پاره ی ان روشنگرکرانی شده است و یا نهری که انشعاباتش به سرزمین های مختلف رسیده است تصاویری است که شاعر خلق کرده است تا محتوای مورد نظر خود به مخاطب القا کند
به لحاظ نحوی به دلیل استفاده از ردیف فعلی ارکان دستوری به شکل طبیعی امده اند که در امروزی شدن شعر کمک زیادی کرده است
فقط در یک مورد به نظر می رسد که بین نهاد و فعل مطابقت از نظر شمار صورت نگرفته است :"البته شیخ و مولوی خوب نیز هست /با همدگر به سان دو گل مهربان شده است" که باید شده اند باشد
اقتضات یک قصیده خوب در این شعر شکل گرفته است مقدمه چینی و به عبارتی تغزل ،تنه اصلی و توصیه های شاعر که جای شریطه را در نوع قصاید سنتی گرفته است
پایان بندی شعر نیز با یک طنز پوشیده و جالب به پایان رسیده است افسوس که یک فدایی داعش در ان میان /آماده ی معاشقه با حوریان شده است /طنز این بیت از پارادوکس افسوس و معاشقه با حوریان شکل گرفته است اصولا به وجهی از بهشت در این بیت اشاره شده است که خنده عمیقی را بر لب مخاطب می نشاند فهم این بیت هم مستلزم اطلاعاتی است که باید در کوله بارمخاطب وجود داشته باشد داعش را بشناسد کمر بند انفجاری را بشناسد و همچنین انتحار را
بعضی ها گروههای تکفیری رافقط نتیجه سیاست های قدرت های غربی می دانند در صورتی که ممکن است که انها حامی این گروهها باشند ولی بنیان انها را تفکر و اندیشه ی غلط رقم زده است تفکری که می گوید اگر این کافران را بکشی به بهشت خواهی رفت
تا یادم نرفته است انتقاد کوچکی به این بیت هم داشته باشم وهابی از طریقی و غالی به گونه ای / آماده ی جویدن این استخوان شده است /برای ورود استخوان تمهید اندیشی صورت نگرفته است شاعر در کتاب شمشیر و جغرافیا در بیتی می گوید ببین کوروش هم اینجا خواب بیداری نمی بیند / به سوی زندگی بشتاب و بگذار این جسد ها را /در این بیت برای این جسد ها مقدمه سازی خوبی صورت گرفته است این تمهید اندیشی با نام بردن از کوروش صورت گرفته است راویی خطاب به سلمان فارسی می گوید نماد های مرده شاهنشاهی را رها کن
در خصوص بیت دعوا چه می کنی که در این کاروان چرا /گاهی علی و گاه عمر ساربان شده است /نیز باید گفت این دعوا فقط از جناب شیخ است و گرنه مولوی درساربان شدن علی چون و چرا ندارد