سلام بر شما
توضیحی که فرمودید متین و مقبول است ، بنده هم در همان آغزکه شعر را خواندم به منظورتان از مصراع پی برده بودم ، با وجود این در آن اشاره خواستم عرض کنم حالا که این شعر به آن بانوی بزرگوار اختصاص یافته
طبق فرمایش خودتان که در آغاز شعر اشاره فرموده اید : <به مادر عاشقانه های خدا ،
بانویم حضرت فاطمه بنت اسد که بار انسانیت را به سر منزل مقصود-کعبه-رسانید>
بهتر بود مخاطب بخش پایانی شعر ( حسن ختام شعر ) خود این بانو باشد.
وقتی شما در مصراع دوم همین بیت میگویید :
< و خدا خواست تا جهانی را ، را بسپارد به دستهای مختصرت >
و به یقین منظورتان از جهان مولا علی (ع) است ، چرا این عشق خداوندی را از آن بانوی برگزیده که جهانی بدان عظمت به دست مختصرش سپرده می شود دریغ می کنید .
خوانش من از این بیت زیبا و در خطاب به فاطمه بنت اسد بدین شرح است :
(( و خدا خواست عاشقش باشی ( فاطمه بنت اسد عاشق خدا باشد )
و خدا خواست عاشقت باشد ( خدا عاشق فاطمه بنت اسد باشد ) ))
(( و خدا خواست تا جهانی را ( مولایمان علی علیه السلام ) ))
(( بسپارد به دست مختصرت ))
من بخیل آن نیستم که شما در این بیت باز هم به حضرت علی (ع) بیشتر بپردازید
یعنی بفرمایید " خدا خواست که آن بانو عاشق علی باشد و خدا خواست خودش عاشق علی باشد و در پایان خدا خواست جهان با عظمتی چون علی به دستهای مختصر آن بانو سپرده شود ، ولی این از انصاف دور خواهد بود
بیش ازین وقتتان را به هدر ندهم
مانا وهمیشه شاعر باشید
*****************************************************************
سلام مجدد بزرگوار
از اینکه وقت گذاشتید وشعر را با این دقت نظر مطالعه فرمودید بی نهایت سپاسگزارم
اول انیکه دل من سخت علویه به هر چه وهر کس که فکر کنم به مولا علی ختم می شود الحمدلله
2-اینکه شما درست می فرمائید امکان این بیان نیز هست
3-راستش فن بیان نیز مد نظر بنده بوده در اینجا از این لحاظ که دوتا "عاشقش"در دو معنای متفاوت وبا مخاطبی جداگانه در مصرع مذکور آورده شود
باز هم از لطف توجهتان سپاسگزارم
پاینده باشید
یاعلی