ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



این خط و نشان
برگشته فال تو این خط و این نشان
خوش نیست حال تو این خط و این نشان

آتش در افکند بازار شهر را
این دستمال تو این خط و این نشان

محکم نشسته ای امّا همیشه نیست
این تخت مال تو این خط و این نشان

در اوج می پری دیدی که زد کسی
تیری به بال تو این خط و این نشان

بر باد می رود تا موسم بهار
جاه و جلال تو این خط و این نشان

ای پیر توبه کن چیزی نمانده است
تا ارتحال تو این خط و این نشان

روی پلِ صراط هرگز نمی شویم
ما بی خیال تو این خط و این نشان

یک روز می شود این آه و سوز دل
وزر و وبال تو این خط و این نشان

ای کوزۀ تهی بر آستان ما
افتد سفال تو این خط و این نشان

ای نظم بی نظام چیزی نمانده است
تا انحلال تو این خط و این نشان

خورشید می دمد از راه می رسد
روز زوال تو این خط و این نشان

در باغ روزگار ریشه نمی کند
اصلاً نهال تو این خط و این نشان

چل سال شد؟ نشد، اجرا نمی شود
طرح محال تو این خط و این نشان

ای دل غمین مباش آیینه می شود
اشکِ زلال تو این خط و این نشان

ای ساقۀ امید این باغ می شود
یک روز مال تو این خط و این نشان

یک روز ای پری افتد به پای من
از شانه شال تو این خط و این نشان

از بند خود رها ریزد به شانه ام
موی شلال تو این خط و این نشان

با خنده ای ملیح در چاهم افکند
بر گونه چال تو این خط و این نشان

#غلامعباس_سعیدی
کلمات کلیدی این مطلب :  این خط و این نشان ،

موضوعات :  اجتماعی ، سایر ،

   تاریخ ارسال  :   1396/5/11 در ساعت : 9:7:27   |  تعداد مشاهده این شعر :  486


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 8,764 | بازدید دیروز : 16,528 | بازدید کل : 122,981,685
logo-samandehi