26-همه قوالب می توانند زنده باشند و بکار برده شوند بشرطی که شاعرش باشد
گوینده باشد و کلام اقتضایش آن باشد.
27-شاعر نه باید کلمات را هنگام سرودن غربال کند نه کلمه ها را شانسی و هر چه
به دهانش آمد انتخاب کند.
28-هرچه اندیشه محدودتر باشد زبان محدودتر است و برعکس
29-نفس که حق بود کلام به دل مردم می نشیند.
30- کار شعر با برنامه ریزی و تعیین هدف جور در نمی آید مثلا نمی تواند برنامه
ریزی کند که برای انسان جهانی شعر بگوید. و...
پنج بند مذکور از کتاب صدای حیرت بیدار گفتگوهای مهدی اخوان ثالث می باشد.
3۱-موقعی که شعر وحدت نداشته باشد می توان هر بلائی را به سر آن آورد. هنر
فقط محتوی نیست بلکه محتوی در شکل ذهنی یکپارچه که باشکل ظاهری و عینی
انطباق کامل داشته باشد.( از کتاب شعر زمان ما سهراب سپهری)
32- فروغ فرخ زاد می گوید: شعر هم مثل هر کار هنری دیگری باید حاصل حسها و
دریافتهایی باشد که به وسیله تفکر تربیت و رهبری شده است (از کتاب شعر زمان
ما فروغ فرخ زاد).
33-آنقدر تصویرهای غریب و آشنا به کار گرفتن که ذهن را مجال تحلیل و درک و لذت
بردن از آنها را نمی یابد نوعی تکلف است(کتاب شعر زمان ما سهراب سپهری)
34-شاعر واقعی کسی است که حس کند هنگام سرایش شعر تمام روحش تکان
خورده است وبه لرزه درآمده ست(کتاب شعر زمان ما فروغ فرخزاد)
35-ارتباط(تشکل) دقیق یک شعر از شاعران بزرگ حاصل تربیت ذهنی اوست که
تمام ذهن او خود می دانند که کدام کلمه دیگر را جذب کند(کتاب شعر زمان ما فروغ
فرخزاد)
36-در شعر نو امروزی مشبه به اگر سنتی و متعارف نباشد و در صورتی که وجه
شبه ذکر شود می توان به تشبیهات بکر و تازه تری رسید.
37-اقتضا و تناسب غزل در سادگی و لطافت آن است(بیان دکتر شمیسا)
38-شاعر بزرگ همواره سه خصوصیت دارد:الف-نگرش خاص ب-گزینش(کلمات برتر و
تعابیرو...) ج- عدول از هنجار(کلیات سبک شناسی سیروس شمیسا)
39-اخوان ثالث می گوید:من کسی هستم که اگر مصرعی یا کلمه ای را از کسی
بگیرم حتما در حاشیه می نویسم که از فلان کس است و این را نوعی صداقت در
کار می دانم(صدای حیرت بیدار مهدی اخوان ثالث)
40-امیر عنصرالمعالی کیکاوس در قابوسنامه قرب هزار سال پیش گفته: بدان ای
پسر که شعررا از بهر دیگران میگویند نه بهر خویش
41- زبان باید نه زیاد تو در تو و پیچ درپیچ باشد و نه نزدیک به زبان گذرای جامعه و نه
دور بلکه حد متعادل آن دو جایز است(صدای حیرت بیدار مهدی اخوان ثالث(
42- اخوان ثالث می گوید:به نظر من ملاک خوب یا بد بودن شعر قبولی جامعه
است یعنی همان قبول خاطر که حافظ گقته است. (صدای حیرت بیدار مهدی اخوان
ثالث(
- 43سختگیری شاعر نسبت به آثارش خصیصه خوبی است
- 44شاعر باید یک جهان بینی مشخصی داشته باشد
45- هر هنر اصیل دارای یک پشتوانه فلسفی است مثلا ولتر فیلسوف سده
هیجدهم فرانسه نمایشنامه کاندید خود را نوشت. این فلسفه او بود که در
نمایشنامه کاندید متجلی شد.(کتاب حکایت شعر رابین اسکلتن(
46-شاعر مسلط آن کسی است که هنگام سرودن به وزن و موسیقی و آرایه ها و
... فکر نمی کند بلکه بر اثر پختگی، خود به خود این موارد با شعر همراه می شوند.
47-شاعر در یک صحنه در یک شی و در یک ماجرای عادی چیزی می بنید که مردم
نمی بینند و مردم گاهی از کنار آن به سادگی می گذرند( کتاب شعر و اندیشه
داریوش عاشوری)
48-فصاحت وصف خوبی و نیکویی سخن است نه زشتی آن، پس اگر لفظی
ناپسند و زشت بود بطور یقین از این وصف عاری است.(کتاب اصول علم بلاغت غلام
حسین رضا نژاد)
49-شاملو می گوید:تعهد اگر در هنرمند ذاتی شده باشد در هر اثری که او بسراید
چهره خواهد کرد
50-فروغ می گوید:تصور می کنم شعری که خالی از فکر باشد نمی تواند مرا راضی
کند.
دوستانی که قسمت اول را نخوانده اند به این آدرس رجوع نمایند:
http://www.irafta.com/showtext.aspx?id=4752