ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



خدای نم نمِ باران، خدای بهمنِ سرد


خدای نم نمِ باران ، خدای بهمنِ سرد



خدای سوزشِ بغضِ گلوی یک شبگرد



نگاه کن به دلِ او خدای خوب و عزیز



برای آتشِ قلبش چه می توانی کرد؟



بگو چگونه فراموش می کند او را



دروغ پیکرِ ویرانه های یک نامرد



و یا چگونه فراموش می کند حتی



تمامِ آنچه حماقت به باورش آورد



هر آستانه فرو می رود در اعماقش



هزار خنجرِ نفرت، هزار نشترِ درد



که را به کردۀ نیرنگ بازخواست کند؟



خود او نخست بساطِ فریب را گسترد



به روی خطِ افقگاه می رسد خورشید



به انتهای خطِ جاده می رسد آن مرد



خدای نم نمِ باران، خدای شهرِ گناه



خدای شهرِ سیاهان که می روند به زرد



هنوز معرکه ای در دلش به پاست خدا



برای آتشِ قلبش چه می توانی کرد؟



بهمن 90- حمیدرضا نیری


کلمات کلیدی این مطلب :  خدای ، نم ، نمِ ، باران، ، خدای ، بهمنِ ، سرد ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/11/28 در ساعت : 5:33:45   |  تعداد مشاهده این شعر :  886


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

صادق رحمانی
1390/11/29 در ساعت : 15:52:15
درود بر شما. استفاده کردم.

سلام . ممنونم
حسین نبی زاده اردکانی
1390/11/28 در ساعت : 7:32:9
سلام.
بگویدش که بیا بنده ام به راه درست
بگویدش که بیا توبه می توانی کرد
بگویدش که خطای گذشته جبران کن
و عذر خواه ز مردم ببخششان ای مرد
برای آتش قلب تو قلب سردی هست
که می توانیش از غم درآوری ای مرد
.......
نظر خصوصی:
بگو چگونه فراموش می کند او را
دروغِ پیکرِ ویرانه های یک نامرد
و یا چگونه فراموش می کند حتی
تمامِ آنچه حماقت به باورش آورد
فاعل بیت اول کیست؟
شاعر بمانید و ماندگار

سلام دوست من ممنون از لطفت
فک میکنم قاعدتا فاعل بیت اول باید دروغ باشه

بازدید امروز : 6,816 | بازدید دیروز : 16,528 | بازدید کل : 122,979,737
logo-samandehi