ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



فرض




فرض می کنی ندیده ای هرآنچه دیده ای از این جهان



فکر می کنی نگفته ای هر آنچه گفته ای به دیگران



 



رفته ای نرفته ای؛ نمانده ای و مانده ای ؛مرددی



اعتماد هم نمی کنی به حرف های پوچ این و آن



 



راه می روی نمی روی ...تو در عبور ایستاده ای



خیره می شوی به راه ؛ این روایت مدید عابران



 



در شب  پیاده رو به شانه های خویش تکیه می کنی



محو می شوی میان سایه سایه سایه های سردجان



 



شاید این جا



لازم باشد



چند سطر



خودسانسوری شود



تا صبح نیامده



مسافر بدگمان !



شخصیت دوم شخص مفرد مفرط !



به خویشتن خویش مردمان می اندیشی



به خیرگی



به متنی که صفحه ای از آنی



 



 



خسته ترسوار فکر می شوی؛ پرنده اسب می شوی



 تاخت می کنی میان کلمه کلمه کلمه های داستان



 



بال می کشی نمی کشی دوباره می پری نمی پری 



خسته می شوی نمی شوی... و فکر می کنی به دورها



جاده ای که آخرش جدا شده است از زمین ... و آسمان



انتظار می کشد....



بهمن 87


کلمات کلیدی این مطلب :  فرض ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/1/22 در ساعت : 1:31:34   |  تعداد مشاهده این شعر :  1150


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

حسین سنگری
1391/1/22 در ساعت : 2:30:50
درود بر شما جناب رضوی عزیز ... ببخشید این غزل سپیده؟ قبلا در پست مدرن چنین قالبی رو دیده بودم...
سارا وفایی زاده
1391/1/22 در ساعت : 11:31:0
سلام زیبا بود اما چرا سانسور؟
اکبر نبوی
1391/1/23 در ساعت : 7:40:0
درود بر جناب رضمی عزیز
خواندم و بسیار لذت بردم. و باز هم بایدش خواند.
سربلند باشید.
سید اکبر سلیمانی
1391/1/24 در ساعت : 13:17:23
سلام دوست عزیز از اینکه در حوزه هنری شیراز با شما آشنا شدم بسیار خرسندم. امید که بتونم از نظرات ارزنده ی شما نهایت استفاده رو ببرم
اشرف گیلانی
1391/1/22 در ساعت : 9:50:59
خسته می شوی نمی شوی... و فکر می کنی به دورها
بازدید امروز : 6,871 | بازدید دیروز : 16,528 | بازدید کل : 122,979,792
logo-samandehi