خیام که جام واژگون را نوشید
با نام شهید از زمین مل جوشید
((می نوش که عمر جاودانی این است ))
در راه وطن شراره باید پوشید
////////
با صوت شکسته بسته یا مولا گفت
از محبس جسم – خسته یا مولا گفت
پیشانی ِ غرق خون او را بوسید _
-مهتاب و سر ِ شکسته یا مولا گفت
///////////
شب موسم پرواز کبوتر ها بود
دنیا قفس ِ تنگ قلندر ها بود
میدان پر از مین و دف ِ خمپاره
آغاز سماع با جوانتر ها بود
//////////
انگارکه پیکری سبک پر دارد
پیشانی و چهره ای منور دارد
این مرد که در خون خودش غلطیده
داماد شده تن ِ معطر دارد
///////////
گفتی که کسی نبود برمی گردی
با جوش و خروش رود بر می گردی
رفتی و پس از سی و دو سال و اندی
با این بلم کبود برمی گردی ...!
///////////
گفتی که دوباره زود خواهی آمد
وقتی که بهار بود خواهی آمد
پاییز نرفت و در هوایت آخر
گنجشک ِ تو پر گشود خواهی آمد ....!