تبسم سرخ شگفتن
“
***به مناسبت میلاد حضرت علی اکبر (ع)”***
هنوز می آید نوای کربلایی ات از عمق میدان، ای آفتاب غروب کرده در ظهر عاشورا!
هنوز می آید غریو فریادت از بلندای آسمان، فریادی که دژخیمان کوفی را به مبارزه
می خواست و نهیبش، رشته جانشان را از هم می گسیخت.
هنوز می آید عطر حضورت، از حوالی خیمه هایی که آکنده از نگاه سکینه (س) بود.
امروز، روز ولادت توست، مولای جوانمرد!
روزی که خداوند خواست تا چهره ات آیینه ی جمال نبوی (ص) بشود.
روزی که خداوند خواست تا از تبسم نگاهت، آفتاب به شوق آید.
روزی که خداوند خواست تا نبیره علی (ع)، سیرتی همچون او داشته باشد.
روزی که خداوند خواست مشام مدینه از عطر حضورت آکنده گردد.
امروز، روز توست؛ روز تولدی شیرین که طعم نبوت و ولایت را توامان دارد.
غوغایی در دل آل الله است. عطر صلوات، شش جهت آسمان و زمین را فرا گرفته است.
امروز، سروش آسمانی، تهنیت گوی مولودی است که روزی همت بلندش، او را از ناسوت خاک به جبروتستان افلاک خواهد برد؛تا نام بشکوهش را بر تارک عرش جار بزند.
***
... و روزی ورق برمی گردد و کربلا رقم می خورد.
***
شمشیر به شمشیر، دست یداللهی تو و یادآوری خشم ذوالفقار!
تصویر به تصویر، کوفیان و غلتیدنشان در خاک مذلت!
گویی
جلوه زار هستی در شگفت نقشی بود، که تو ایفا می کردی؛ نقشی بدیع که ایمان و حماسه را به هم پیوند می داد؛ همانگونه که قامت دل آرایت، زیبایی نبوت و ولایت را
توامان به تماشا گذاشته بود.
علی جان، جوانمرد مولای جوان!
میدان کربلا چه بی فروغ می شد، اگر به میدان نمی رفتی!
هنوز هم وقتی خورشید به آسمان کربلا می رسد، درنگ می کند و به یاد
فروغ چهره ات، اشک حسرت می ریزد.
چهره ای که عاشقانه، سرخی خون، در شفق نگاهش نشست و افلاک را سوگوار تبسم های دلنشین اش کرد.
****
امروز، روز ولادت توست.
تویی که عشق از یادآوری نامت به خود می بالد و آسمان ،شکوه تو را هماره
با عطر صلوات می ستاید.
مبارک باد بر عاشقان کوی حضرت دوست (جل جلاله) حضور عاشقی ،که زندگی را شرمنده ایثار خود کرد و آن گاه بی مهابا :
«نعره زد عشق، که خونین جگری پیدا شد».