ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



گلوگيرم اگر شد فتنة تسليمِ عريانت ، چه خواهم كرد


 



گلوگيرم اگر شد فتنة  تسليمِ عريانت ، چه خواهم كرد



غزلی از مجموعه ی آماده نشر « چشم در چشم سکوت »



 



نمي دانم اگر دستم رسد روزي به دامانت ، چه خواهم كرد



چه خواهم كرد وقتِ بوسه با شرمِ گريبانت ، چه خواهم كرد



به رندي نيستم يوسف ، كه بی هنگامِ سودايِ زليخا را



بگردانم ، اگر در عشق عصيان بود فرمانت ، چه خواهم كرد



اگر نيلوفرِ شوقم ، به پايِ عافيت پيچيد و بالا رفت



گلوگيرم اگر شد فتنة  تسليمِ عريانت ، چه خواهم كرد



به مستي مي پرم بر آسمان و ، چشم بر امنِ زمين دارم



زمين ناگاه اگر غلتيد چون گويي به چوگانت ، چه خواهم كرد



چنين كآشفته سر ، در كنج عزلت ، دست كوبان پاي افشانم



اگر ذوقِ سماعم بود روزِ بردهْ رقصانت، چه خواهم كرد



اگر روزي رسد دستت به ايمانم كه مي دانم چه خواهي كرد



نمي دانم به دست آويزِ طوفِ كعبة جانت ، چه خواهم كرد



هزاران مُدّعا دارم ، كه با نامت ، دعايم برنمي گردد



قنوتِ صد كويرم ، بي اجابت هايِ بارانت ، چه خواهم كرد



اگر سروي كه چون مرگ ايستاده پيشِ چشمانم فرو افتد



فروافتم اگر چون مرگِ سروي پيشِ چشمانت، چه خواهم كرد



مرا از مَشعرِ اسرار مي راني ، من امّا خوب مي داني



سپندم ، مي پسندم در منايِ شعله قربانت ، چه خواهم كرد



كجايت جُست بايد ، نيك مي دانم ، نشاني هات عريانند



ولي آنوقت با زنهاردادن هايِ پنهانت ، چه خواهم كرد


کلمات کلیدی این مطلب :  گلوگيرم ، اگر ، شد ، فتنة ، ، تسليمِ ، عريانت ، ، ، چه ، خواهم ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/4/25 در ساعت : 15:29:13   |  تعداد مشاهده این شعر :  1257


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

محمدعلی شیخ الاسلامی (شیوا)
1391/5/8 در ساعت : 13:29:23
خدمت استاد گرانقدرم جناب موسوی بزرگوار
ضمن تشکر مجدد از حضرتعالی نکات دیگری هم به عرض می رسانم
در بیت مطلع فرمودید که تکرار سه بار «چه خواهم کرد» مخل بلاغت است . عرض می کنم که این تکرار حاصل دلشوره ی «چه کنم » است . می خواستم از همان ابتدا کاسه ی «چه کنم» به دست بگیرم . تکرار ضمائر متکلم نیز که از نظر حضرتعالی حشو است شاید با عنایت به این دلمشغولی و دلشوره توجیه پذیر باشد


در بیت : به مستي مي پرم بر آسمان و ، چشم بر امنِ زمين دارم / زمين ناگاه اگر غلتيد چون گويي به چوگانت ، چه خواهم كرد
فرمودید که زمان درهم پیچیده شده است . که البته کاش چنین می شد . متوجه نشدم باز ضعف تالیف مشکل ساز شده یا نه . چون مصراع اول که در مضارع می گذرد و مصراع دوم هم که شرطی است شاید شبیه جمله ی زیر :
دارم به مدرسه می روم . اگر سرویس دیر کرد چه خواهم کرد یا چه باید بکنم

در بیت :چنين كآشفته سر ، در كنج عزلت ، دست كوبان پاي افشانم / اگر ذوقِ سماعم بود روزِ بردهْ رقصانت، چه خواهم كرد
در این بیت شیطنتی نهفته است . این سماع را می توان سماع سرو ته یا سماع واژگون نامید که از میمون ها و برده ها بر می آید . سماعی بر دستها و پاهای افشان در هوا ، آن هم در عزلت . آن که در عزلت چنین برده رقصی می کند ، روز برده رقصان چه خواهد کرد .
در بیت سوم هم که به نظر صائب حضرتعالی اروتیک دانسته شده ، هم درست است و هم نادرست .
درست از آن جا که سه بیت اول شعر با کاربرد عباراتی چون « شرم گریبان وقت بوسه» ، « فرمان عصیانی زلیخا وار» ، « عدم پرهیز یوسفانه» آغاز شده است
و نادرست از آن جا که این نگاه همگام با مرحوم کسروی اشعار سعدی و حافظ را نیز اروتیک و در باره ی سعدی بخصوص، هموسکچوال ، خواهد دانست . البته دامن مولانای بزرگ از این شائبه پاک است .

به هرحال سر افکنده ام که پاسخ حضرت عالی را مبسوط نوشتم . پاسخ مرا آغاز دیالوگ شاگردی استادی بدانید . و مرا و شعرم را از این نگاه موشکافانه محروم نفرمایید
مصطفی پورکریمی
1391/4/26 در ساعت : 2:37:52
سلام جناب دکتر شیخ الاسلامی عزیز و ارجمند
از این سروده ی فاخر که شرح آن کتاب قطور و مرموز عرفان و دلدادگی است بسیار لذت بردم و انرژی گرفتم راه عاشقی تان هماره نورانی باد
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
با تشکر از شما
نظرات شما همیشه انگیزه ی بشتری در این راه به من می دهد
زنده باشید
حسنا محمدزاده
1391/4/30 در ساعت : 18:1:53


نمي دانم اگر دستم رسد روزي به دامانت ، چه خواهم كرد

سلام جناب دکتر شیخ الاسلامی بزرګوار
غزل زیبایی از شما خواندن با مطلعی عالی
در این ماه ضیافت الهی ملتمس دعایتان هستم- یاعلی
سید علی اصغر موسوی
1391/5/8 در ساعت : 3:7:59
سلام
طاعت قبول عزیز دل برادر./
این غزل در مکتب "اصفهان" و سبک اصفهانی سروده شده است :
/مضمون پردازی در مکتب اصفهان و عریض بودن ابیات ویژگی "غزل سبک اصفهانی "است./
در برخی از ردیف ها چون قافیه سخن را به اتمام برده ، فضای خالی احساس می شود ، مثل :
/مرا از مَشعرِ اسرار مي راني ، من امّا خوب مي دانم/
سپندم ، مي پسندم در منايِ شعله قربانت ، چه خواهم كرد/
یا در این بیت احساس می شود ، مخاطب ردیف ، باید کس دیگری باشد :
/اگر سروي كه چون مرگ ايستاده پيشِ چشمانم فرو افتد/
فروافتم اگر چون مرگِ سروي پيشِ چشمانت، چه خواهم كرد (چه خواهی کرد؟)/
مطلع نیز دارای ضعف تالیف است: علاوه برسه بار " چه خواهم کرد" پنج "م" ضمیر اول شخص دارد در مقابل دو "ت " ضمیر مخاطب. این نشان حیرت نیست که عدم بلاغت به شمار می آید.
به مستي مي پرم بر آسمان و ، چشم بر امنِ زمين دارم/
زمين ناگاه اگر غلتيد چون گويي به چوگانت ، چه خواهم كرد/
زمان در این بیت ، گویی به هم پیچیده : می پرم و دارم؟ غلتید و دارم ؟ و یا این بیت:
چنين كآشفته سر ، در كنج عزلت ، دست كوبان پاي افشانم/
اگر ذوقِ سماعم بود روزِ بردهْ رقصانت، چه خواهم كرد/
الان که دست کوبان و پای افشان هستی ، مگر با سماع ، چه فرقی دارد؟ مگر نه در حال رقصی ؟ پس "چه خواهم کرد" /یعنی چه؟/
باز حشو ضمایر همانند مطلع در مقطع غزل نیز دیده می شود مثل بیت بالاترش که آکنده از ضمیر اول شخص مفرد است./
بیت سوم را از لحاظ محتوایی نمی پسندم، چون از فخامت عرفانی خارج و وارد لذت گرایی غنایی شده است. چرا که واژه "دامان " تنها برای منظور " اروتیک" به کار نمی رود و وسعت فیض را ،مثل سایه ،می رساند./
برقرار باشید و پاینده./این هم از مضرات دوستی با اهالی "نقد و تحقیق"/به هر حال باید ببخشید، امید وارم جسارت نشده باشد.یاحق.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
با درود فروان خدمت استاد موزون گرم !
یکم آن که : بنده نوازی کردید استاد که برای نقد این غزل فرصت گذاشتید . من و غزلم به خود می بالیم .
دو دیگر آن که : نکاتی که اشاره کردید اتفاقا به جا بود و البته اشکال ضعف تالیف در بعضی ابیات را با این شرط بزرگ می پذیرم که کار در این وزن های طولانی اولا تجربه بالایی می خواهد که البته بنده نداشتم و ندارم. دوم آن که در بسیاری از آثار از این دست این ضعف تالیف پیش می آید حتی در آثار بزرگانی چون صائب . البته این حرف بنده را اگر بیراه نگفته باشم ، می توان عذر بدتر از گناه نیز دانست .
سوم آن که : توضیحی و شاید توجیهی برای بعضی نکاتی که حضرتعالی بیان فرمودید وجود دارد که در زیر به آن می پردازم
در بیت :
مرا از مَشعرِ اسرار مي راني ، من امّا خوب مي دانی/
سپندم ، مي پسندم در منايِ شعله قربانت ، چه خواهم كرد
اگرچه ضعف تالیف را می پذیرم، از نظر معنایی فضای خالی ندارد با این توجه که :
ترتیب واژگان بیت به نثر چنین می شود : مرا از مشعر اسرار می رانی اما خودت خوب می دانی منی که سپندم و قربان شدن در منای شعله ات ، پسند خاطر من است ، در این وقت ـ وقت رانده شدن از مشعر اسرار ـ چه خواهم کرد . یعنی خوب می دانی چه خواهم کرد .

ادامه دارد ...
سید علی اصغر موسوی
1391/5/8 در ساعت : 15:36:1
سلام و درود بر شما
طاعتتان قبول و مهرتان افزون
تشکر می کنم از پاسخ و نوشتار تان/
...واما در باره بیت سوم و بیت پنجم نظرم همان است که بود. چرا که در شعر عرفانی شهود عاشق یا عارف با "طفیلی بودن نیلوفر(پیچک وار) " فرق دارد . چون در عرفان همیشه بحث " اتحاد عشق و عاشق و معشوق" وجود داشته و دارد.لذا هرسه مقدس هستند.
بیت جهارم را فقط توجیه کرده اید. زمان افعالش پس و پیش است، وقتی می روید ، چه دلشوره از رفتن است؟
باید در کنار هر کدام از ردیف ها که حالت : استفهامی یا سوالی دارند علامت (!) یا (؟) می گذاشتید که شکل خواندن ردیف را مشخص می کرد.ردیف تمام کننده بار معنایی بیت است.
در باره مطلع: کاش به جای توجیه ، تصحیح می کردید.چون در سبک عراقی و اصفهانی( که فرزند سبک عراقی است) مطلع شناسنامه شعر است! مطلع مثل "نام" می ماند و بیت الغزل مثل"شهرت" ! چراکه اشعار ماندگار این دو ویژگی را دارا هستند.
برای چنین ردیف هایی باید از اوزان دوری یا از اوزانی که جزء" ترکیبی" ها هستند استفاده کرد. تا خوانش آن و ایقاعات وزنی اجازه مانور بدهد.
عزتتان پایدار.
نامتان در عرصه ادب ماندگار
و شعرتان آبدار باد.
یاحق
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
با تشکر از حضرتعالی
به هر حال نظر شاعر و منتقد ارجمندی چون شما را بر دیده منت می پذیرم
اما در عالمِ آفرینش شعر ، اگرچه هذیان گویی را روا نمی دانم ، اعتقاد دارم که بایدها و نباید ها نیز باید درخور اثر باشد . شما از منظر متعالی وحدت به این شعر نگاه کردید . اما عشق به هرحال عشق است و ـ اگر درست باشد ، برگرفته از پیچکی به نام عشقه که با نیلوفر ما خویش و قوم است .
به هرحال از امروز در کلاس شما ثبت نام کرده ام
مرا به شاگردی بپذیرید
بازدید امروز : 6,970 | بازدید دیروز : 16,528 | بازدید کل : 122,979,891
logo-samandehi