دلگيرم از اين كوچه ها ،بن بست ميخواهم
اين لحظه ها را ساده و يكدست ميخواهم
تا بشكند بي پرده اين بغض غزل باران ...
از مال دنيا ، خلوتي دربست ميخواهم ...
در اين سياهي ، قانعم ، باران نميخواهم
يك قطره شبنم ، گر كه مقدور است ميخواهم
اي آشنايان ، خسته از تزوير اين شهرم ،
اين كوفه را ، گر ذوالفقاري هست ميخواهم
آقا ، كجاي كوچه هاي شهر ،تنهائي ؟!!!
اين شعر را با لطفتان پيوست ميخواهم ...