ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



«عــروج»


ما غرق عروجیم ولی بال و پری نیست



آماده به کوچیم ولی همسفری نیست



 



این گرمی و سوز و عطش و شعله ی جانسوز



از آتش عشق است گر اینجا شرری نیست



 



ای دوست گره خورده دلم با غم عشقت



بغض است در این سینه اگر چشم تری نیست



 



گفتم که کنم خاک رهت سرمه ی چشمم



صد حیف از این کوی شما را گذری نیست



 



امروز دمی مرحمتی کن ز ره لطف



فردا چو بیایی، دگر از ما اثری نیست



 



رفتی چو از این بوم و بر خفته و خاموش



با رفتنت ای دوست در این بوم، بری نیست



 



با یار چو گفتم غم دل، خون به دلم کرد



جز این گل خونین که ز عشقش ثمری نیست



 



خم گشت قد سرو من و یار نیامد



دل می شکند، لیک به دستش تبری نیست



 



هر چند تبر دسته اش از جنس گیاه است



جز ساقه شکستن که برایش هنری نیست



 



«تنها» منشین چشم به راهش همه ی عمر



دیدی که نشستی و هنوزش خبری نیست 



کلمات کلیدی این مطلب :  «عــروج» ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/5/14 در ساعت : 10:21:8   |  تعداد مشاهده این شعر :  864


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

مهدی یعقوبی (ماه دی)
1391/5/16 در ساعت : 15:25:51
سلام
سپاس از مهمانی غزل
کلمات را جان دوباره ای بخشیدید

شاد زی
ماه دی
دکتر آرزو صفایی
1391/5/14 در ساعت : 11:27:40
درود جناب قلی پور
بر دل نشست امید که بیشتر از شما بخوانم
علی اکبر مقدم
1391/5/14 در ساعت : 12:40:34
با سلام
از غزل روان و عاشقانه شما لذت بردم
=====================

ای دوست گره خورده دلم با غم عشقت


بغض است در این سینه اگر چشم تری نیست
بازدید امروز : 2,570 | بازدید دیروز : 7,712 | بازدید کل : 121,718,038
logo-samandehi