شاعران پارسی زبان ، دفتر شعر

مشخصات شاعر

نام شاعر :  سید مهدی نژاد هاشمی
وب سایت شخصی
شغل : مدرس
تحصیلات:   دکتری تخصصی فقه وحقوق
تاریخ عضویت در سایت :   1390/3/4 در ساعت : 2:16:44

کد حمایت از من برای وبلاگ شما

پس لرزه های غزل

دکتری تخصصی فقه و حقوق ، دوستدار ادبیات و هنر

زندگی نامه شاعر

متولد سبزوار دوستدار ادب و هنر

هرکسی را بهر عشقی ساختندو این دل ِ مای مسکین را گدایانی به پای شاه خود

اشعار ارسالی کاربر

:: پلنگی خسته از آبادی فرهاد می آیم
:: لبهای مرا بر لب دریا بگذارید
:: تو در تسبیح چشمان من بیگانه می گردی ...مرا آبستن خود می کنی انگار آهسته
:: وقتی که خون می جوشد از فرق سر مرهم ...دیگر کدامین جرعه خواهد داد تسکینت...!(تقدیم به حضرت علی ع)
:: مرا مرداب افکارم چنان درخود کشید امشب ....که از دستان ِ مهرانگیز تو شد نا امید امشب
:: نرو که کرکس چند متر آنطرف تر تو....نشسته تا که بخندد به داغ سنگینم (قحطی سومالی)
:: سینه دریده اند تمام انار ها....در امتداد بال و پر رستگاری ات (سوگ حضرت علی ع)
:: دلم که تنگ می شود نظر به ماه می کنم .... درون ماه نیمه شب ، تو را نگاه می کنم
:: ذبیح آل عبایی و مظهر توحید ... .برای فزت وربّت، گل بهاره کم است (در سوگ حضرت علی ع)
:: بگذار تا که تازه شوم در هوای تو.... ای ذره ذره ی نفسم مبتلای تو
:: کتاب پس لرزه های غزل چاپ شد ...پس لرزه نگاه تو را هر پرنده ای ...حس می کند که از لب دیوار می پرد
:: باز امشب آسمان ناسازگاری می کند .... در نظر دارد بگیرد حال ِ این دیوانه را...
:: گاهی پلنگ می شوم و گاه گوشه گیر .... مثل شکست خوردن یک مرد می شوم
:: ابر از چپاول دل پروین نمی گذشت ......انگورهای باغ خدا را کسی ندید.........؟
:: داری به تاخت می روی و پخش می کنی ... از یال های مشکی خود بوی تند تر ...
:: هرگز کسی ندید که ماهم پرنده ایم ..........از پشت قاب میله ی زندان و بعد از آن.....(سفره ی بی نان )
:: هیهات بر ما و کویر چشم هامان ....
:: بازی تمام شد همه با هم کلاغ پر ...از روزهای خالی و بی اتفاق پر
:: حتی کلاغ از شانه هایم واهمه دارد .......مثل مترسک های کهنه نفرانگیزم (بی خوابی نیمه شب)
:: خواهشی نا بجاست می دانم ...در زمین شر به پا نکن امشب

:: پلنگی خسته از آبادی فرهاد می آیم

:: لبهای مرا بر لب دریا بگذارید

:: تو در تسبیح چشمان من بیگانه می گردی ...مرا آبستن خود می کنی انگار آهسته

:: وقتی که خون می جوشد از فرق سر مرهم ...دیگر کدامین جرعه خواهد داد تسکینت...!(تقدیم به حضرت علی ع)

:: مرا مرداب افکارم چنان درخود کشید امشب ....که از دستان ِ مهرانگیز تو شد نا امید امشب

:: نرو که کرکس چند متر آنطرف تر تو....نشسته تا که بخندد به داغ سنگینم (قحطی سومالی)

:: سینه دریده اند تمام انار ها....در امتداد بال و پر رستگاری ات (سوگ حضرت علی ع)

:: دلم که تنگ می شود نظر به ماه می کنم .... درون ماه نیمه شب ، تو را نگاه می کنم

:: ذبیح آل عبایی و مظهر توحید ... .برای فزت وربّت، گل بهاره کم است (در سوگ حضرت علی ع)

:: بگذار تا که تازه شوم در هوای تو.... ای ذره ذره ی نفسم مبتلای تو

:: کتاب پس لرزه های غزل چاپ شد ...پس لرزه نگاه تو را هر پرنده ای ...حس می کند که از لب دیوار می پرد

:: باز امشب آسمان ناسازگاری می کند .... در نظر دارد بگیرد حال ِ این دیوانه را...