ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



مفروش عطر عقل به هندوی زلف ما
پنهان پیاله ی پر و پیمان دیگری،
پیموده ام زپلک پری-چشم پیکری


امشب ستاره ها همگی بوسه می زنند
چون من به روی زهره جبین، ماه منظری


ماه آرمیده در شب زلف دراز تو
جز من نمانده در سر کویت قلندری

آغاز قصه ی من و تو چشم های توست
پایان داستان،  منم ودامن تری

تاچشم باز می کنی ام صید می شوم
از چنگ باز رفته مگر در، کبوتری

مستند دیدگان تو و مست می کنند
هرکس که دید چشم تو پیمود ساغری

مو شانه کن که ماه برون آید از خسوف
پلکی بزن که دیده فرو ریزد اختری

نوح آنکه در نگاه تو عمرش به سر رسید
قارون کسی که دارد از عشق تو دفتری
*
افروخت در نگاه من اسفند، مهر تو
انداخت تیر چشم تو بر سینه آذری

از بس تپید ماهی قلبم درون اشک
هردم زتُنْگ چشم روان است گوهری

در اشک غوطه می خورد آتش نشین، دلم
مرغابیم زمانی و گاهی سمندری

پرمی کشید قلب من از سینه ام اگر
می یافت رو به سوی تو - هرآینه - دری

دل داده ام به روی تو جان نیز را ببر!
کی جای عشق، زندگی! آورده دلبری؟!

من قد کشیده ام که بیافتم به پای تو
چون برگ عاشقی کف پای صنوبری

در پیش پایت آری! اگر خوش نداشتی
محبوب من بگو به من از مرگ بهتری

خواهی مرا بگیر در آغوش یا بکش
جانم به لب رسیده عزیزم... مخیری

کلمات کلیدی این مطلب :  مفروش ، عطر ، عقل ، به ، هندوی ، زلف ، ما ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/6/1 در ساعت : 21:48:42   |  تعداد مشاهده این شعر :  1089


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

دکتر آرزو صفایی
1391/6/1 در ساعت : 21:55:44
درودتان
خواندم و بهره بردم از سروده تان
برمدار باشید
-------------------------
سلام
ممنونم بسیار
بازدید امروز : 19,174 | بازدید دیروز : 24,729 | بازدید کل : 121,575,134
logo-samandehi